نوع مقاله : مقاله پژوهشی (کاربردی)
نویسندگان
1 دانشآموخته دکتری، ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه شیراز، ایران
2 دانشیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه شیراز، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Cooperatives have a very important and effective role in popular participation and community empowerment through the entrepreneurship strategy and sustainable businesses development in the rural development process. Doing this role requires attention to education and research in the management structure of this social organization with the presence of all the organs and members of rural cooperatives. From another aspect, Participatory action research is a scientific method for systematic definition and description of the real world problems and it helps to design and implementation of appropriate solutions in various fields significantly. The purpose of this research was to investigation of the philosophy, concept and characteristics of participatory action research and its role in the development of education and research related to the field of rural entrepreneur cooperatives. This is a review article and the library method and targeted literature review in related domestic and international essays and books have been used to gather information. According to results, Action research method unlike the other methods that research and action are two completely separate areas, address both subject in a cycle process simultaneously. Focusing on the issue, the emphasis on practical action and change, mutual cooperation, trust and attention to the common standards of the researcher and the demandant for change and evolution (cooperative members) and group participation makes up while finding ways to solve the problem and empowering the local community, the new knowledge and skills for entrepreneurship are created in the agricultural cooperatives. Therefore, in response to the fundamental question of the research, it can be said that because of the proximity and conceptual similarity between the cooperatives’ principles and the theoretical infrastructures of participatory action research, this paradigm is a suitable model for implementation in the management of rural entrepreneur cooperatives.
کلیدواژهها [English]
امروزه بیکاری پدیدۀ مخرب اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و رفع آن همواره از دغدغههای برنامهریزان است؛ بهطوریکه افزایش اشتغال و کاهش بیکاری، از شاخصهای توسعهیافتگی جوامع انگاشته میشود[1]. به اعتقاد صاحبنظران اجتماعی، نظام تعاونی روش مناسبی برای ایجاد فرصتهای کارآفرینی است. در بحث ایجاد اشتغال، سازمان ملل در راستای نصفکردن تعداد فقرا و ارتقای معیشت و کسبوکار آنان، نقش قابلتوجهی را برای تعاونیها بهعنوان راهبردی پایدار قائل شده است. براساس آخرین آمارهای اتحادیۀ بینالمللی تعاون، به طور تقریبی یکصد میلیون شغل از طریق تعاونیها ایجاد شده است[2]. برای مثال طبق نتایج تحقیقات حوزه کارآفرینی در امریکای جنوبی، بیش از 70 درصد کارهای برجسته و گوناگون اقتصادی از طریق فعالیتهای کارآفرینانه در تعاونیها انجام شدهاند[3].
کارآفرینی سوقدادن منابع به سوی ظرفیتهایی است که ثروت ایجاد میکند و یا به عبارت دیگر، خلق چیزی تازه از هیچ است. کارآفرینی جامعه را به سمت تغییرات تکنیکی و مبتکرانه سوق میدهد و موجب رشد اقتصادی و نیز ایجاد توازن بین عرضه و تقاضا میشود. همچنین زمینه تبدیل دانش به خدمات و محصولات جدید را فراهم میآورد. ایجاد اشتغال، بهبود کیفیت زندگی، توزیع مناسب درآمد، کاهش اضطرابهای اجتماعی و فعالشدن برای بهرهبرداری عظیم از منابع ملی، از فواید کارآفرینی است[4].
کارآفرینی با خلق فرصتهای جدید اشتغال و درآمد، نقش مؤثری در بهبود وضع اقتصادی و معیشتی روستاها و بهطورکلی توسعه روستایی دارد. زمینههای استفاده از کارآفرینی در نواحی روستایی بسیار گسترده و متنوع است و این نواحی محیط بکری برای بروز کارآفرینی محسوب میشوند. فعالیتهای مربوط به کشاورزی از جمله زراعت، باغداری، پرورش انواع دام و طیور، زنبور عسل و فعالیتهای جنگلداری، آبخیزداری، حفظ محیط زیست، توسعه صنایع روستایی و گردشگری روستایی مهمترین زمینه بروز کارآفرینی در نواحی روستایی است. کلیه اقدامات و فعالیتهایی که میتواند مستقیم یا غیرمستقیم به ایجاد اشتغال و افزایش درآمد، بهرهبرداری پایدار از منابع طبیعی و بهبود کیفیت زندگی در نواحی روستایی منجر شود در قلمرو کارآفرینی روستایی قرار میگیرند[5].
در کشور ما بسیاری از سیاستها و راهبردهای توسعه بخش کشاورزی با استفاده از تعاونیهای کشاورزی و روستایی انجام میشود و میتوان گفت شرکتهای تعاونی کشاورزی از مؤثرترین شبکههای موجود در سطح روستاها هستند که میتوانند سبب شکوفایی استعدادهای بالقوه در این بخش شوند. از سویی تجربه کشورهای پیشرفته و توسعهیافته نشان میدهد مدیران کارآفرین، خلاق و ریسکپذیر میتوانند این اهداف را محقق سازند. ایدههای مدیران کارآفرین در صورتی بر تولید، اشتغال و بهرهوری یک تعاونی اثر میگذارد که شرایط اجرای آن نیز فراهم شود؛ بنابراین باید بررسی کرد که عوامل پژوهشی و آموزشی چه نقشی در ایجاد این شرایط دارند و در راستای کارآفرینشدن تعاونیها چه استفادهای از آنها میشود.
این نوشتارِ تحقیقی کیفی، از نظرِ هدفِ پژوهشی کاربردی و از نوع توصیفی ـ تحلیلی است. برای جمعآوری اطلاعات مورد نیاز از روش اَسنادی و مطالعات کتابخانهای بهره گرفته شده است و با مراجعه به کتابها و مقالههای علمی و پژوهشی داخلی و خارجی و پایگاههای علمی، منابع و اطلاعات مورد نیاز استخراج شد. پس از بررسی دقیق تمامی منابع شناساییشده از نظر محتوایی و روششناختی، اطلاعات حاصل از مطالعات، سازماندهی و دستهبندی موضوعی شده و مورد تحلیل قرار گرفتند. برای تحلیل مسائل و تشریح و تبیین اهمیت مسئله از رویکردی هدفمند استفاده شد. ابتدا موضوع مدیریت تعاونیها و کارآفرینی و سپس مبانی پارادایمی و مهمترین ویژگیهای کلیدی اقدامپژوهی مورد بررسی قرار گرفت؛ سپس ضمن مطرحکردن مبانی اﻗﺪامپژوهی در کارآفرینی، ویژگیهای آن در مدیریت و توانمندسازی تعاونیهای کشاورزی کارآفرین بررسی شد؛ بنابراین سؤال اصلی این پژوهش آن است که اقدامپژوهی چه ظرفیتهایی در بهینهسازی مدیریت پایدار تعاونیهای کشاورزی و روستایی دارد و چگونه مدیریت تعاونیها، فضای لازم را برای اقدامپژوهی فراهم میکنند؟
تعاونیها از مهمترین نهادها و سازمانهای جمعی در سطح روستاها هستند که با تجمیع منابع و امکانات اندک و پراکنده، ظرفیتهای توسعه را شکوفا کرده و به اقتصاد روستا و اهداف کلان و بلندمدت توسعه کشور کمک میکنند[6]. شرکتهای تعاونی به سبب نقش فعال و حضور صادقانۀ اعضای خود در تمامی مراحل، از پیدایش تا توسعۀ فعالیتها و تداوم حیات، کانونهای اصلی تبلور مشارکت هستند. ازآنجاکه همه فعالیتها با مشارکت داوطلبانۀ گروههای مردمی (اعضا) انجام میشود، شرکتهای تعاونی هستههای بنیادین و تجلیگاه فرهنگ مشارکت در عرصه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی هستند. با این باور میتوان به کمک تعاونیها توسعه درونزا و خودجوش را با مشارکت فعال مردم سامان داد[7]؛ ازاینرو تعاون نوعی همکاری و مشارکت افراد برای تأسیس سازمانی اقتصادی است که با ارجنهادن به آزادیهای فردی به صورت جمعی و تشریک مساعی، بر سوداگری و بهرهکشی از افراد خط بطلان میکشد.
در مدیریت راهبردی تعاونی، تعریف دقیق مسائل، مشکلات، نقش، هویت ویژه، شناخت و درک درست از اهداف و رسالت تعاونی ضرورت دارد[8]. از سویی کارآفرینی در اشکال مختلف، نقش مهمی در تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع داشته و پیچیدگی و رقابتِ رو به رو رشد موجود در اقتصاد جهانی و تأثیرات جهانیشدن بر تغییر رویکردهای اقتصاد ملی، کارآفرینی را به نیروی محرکه رشد جوامع تبدیل کرده است[9]. مجموعه شرایط و ضرورتهای جامعۀ ما ازیکسو و برنامه و اهداف مشترکی که بین کارآفرینی و تعاون وجود دارد ازسویدیگر، ارتباط راهبردی این دو مقوله اساسی را اجتنابناپذیر میسازد. بهعلاوه، مزایای نسبی هرکدام از این حوزهها میتواند همافزایی عظیمی را در راه دستیابی به اهداف مشترک به وجود آورد. نگاهی دقیق به تعاریف تعاونی و اصول جهانشمول آن و همچنین مفهوم کارآفرینی، مبانی و فرایندهای آن بیانگر ویژگیهای مشترک آنهاست و میتوان گفت اصول تعاون در دل فرایند کارآفرینی جای گرفته است[10].
بخش بیبدیل سازمانهای یادگیرنده و ابزار تصمیمگیری هوشمندانه و از عوامل مهم توسعه فناوری، پژوهش است. امروزه خلق فرایندها و ارائه محصولات و خدمات جدید، منبع اصلی ایجاد مزیت رقابتی شناخته میشود و ارتقای کیفیت خدمات، بهینهسازی فرایندها، طراحی محصول جدید، انتقال و جذب فناوریها و کسب دانش فنی تولید در چهارچوب سیاستهای توسعۀ پژوهش و دانشبنیانکردنِ سازمانها شکل گرفتهاند[11]. برخلاف تصورات گذشته، کارآفرینان با آموزش و پژوهش، رشد و پرورش مییابند و در حال حاضر کارآفرینی رشتهای علمی شناخته میشود[10]؛ بهطوریکه آموزش و پژوهش مدیران و اعضا از وجوه مهم مدیریت اثربخش تعاونیهای کارآفرین است. در شرایط آرمانی، واحدهای پژوهش در تعاونیها هستۀ اولیه فعالیتهای تحقیقاتی این بخش هستند و مشارکت در ادارۀ شرکتهای تعاونی، زمانی با موفقیت همراه خواهد شد که هریک از اعضا بهویژه مدیر، درک گروهی از نقش آموزش و پژوهش در توسعه اقتصادی و اجتماعی بهویژه مفاهیم و ارزشهای حاکم بر کارآفرینی در تعاونی داشته باشند[8].
اگرچه رسالت ارتقای فرهنگ عمومی و پاسخگویی به تقاضای اجتماعی برای آموزش و همچنین اهمیت راهبردی توسعه و ارتقای سطح فناوری، گسترش مرزهای دانش و کسب و حفظ منزلت علمی کشور در سطح بینالمللی، بر عهدۀ دولت است، و از سویی فعالیتهای تحقیقاتی عمده و حیاتی برای توسعه اقتصادی در دست دولت قرار دارد، ضرورت ایجاب میکند توجه ویژهای به ایفای این رسالت داشته باشد. این امر مانع و مغایر با فعالیت بخش غیردولتی در زمینۀ تحقیقات نیست. تجربۀ کشورها نشان میدهد مشارکت بخش غیردولتی، مشابه آنچه در سطح بینالمللی متداول است، میتواند بسیار مؤثر باشد[12].
با توجه به اینکه اقتصاد تعاونی همواره با اقتصاد سرمایهداری و اقتصاد متمرکز دولتی در رقابت است، پژوهش برای یافتن مزیتهای رقابتی این بخش از اهمیت بالایی برخوردار است و میتواند راهکارهای توسعه تعاونیها را در فضای نوین فراهم سازد، در غیر این صورت تعاونی رشد لازم را نداشته و از نوآوری دور خواهد ماند و موانع و مشکلات، آنها را دچار زوال و فرسودگی خواهد کرد. تعاونیهای کارآفرینی روستایی نمیتوانند بهدرستی از عهدۀ انجام وظایف دشوار برآیند مگر آنکه خود را به بهرهگیری از همه امکانات موجود برای پیشرفت امور و چشماندازهای ترسیمشده ملزم کنند. در این میان این پرسش مطرح است که کدام امکان برتر از پژوهش میتواند تعاونیها را در جهت تحقق اهداف و آرمانهای مورد انتظار یاری رساند؟ توسعه پایدار و پویایی تعاونیها در گرو مدیریت امور آن توسط ارکان و اعضایی است که در پرتو بصیرت حاصل از پژوهش، به تصویر وضع مطلوب بپردازند، وضع موجود را با آن محک بزنند، نقایص را آشکار سازند و برای رفع آنها برنامههای اصلاحی را طراحی و اجرا کنند؛ بنابراین در طلب اصلاحات در تعاونیها باید از گذرگاه پژوهش گذشت و انجام مناسب وظایف مدیریتی برای کارآفرینی سازمانی در تعاونیها بدون پژوهشگری ممکن نیست[13].
تحقیق در آموزش و توسعه بهعنوان سرمایهگذاری بر سرمایه انسانی، در اواخر دهه پنجاه میلادی و اوایل دهه شصت از طریق محققان اقتصادی انجام و مشخص شد که منشأ فرصتهای تجاری نیز اختراعات و ایدههای جدید ناشی از تحقیقات نظاممند هستند که در بنگاههای اقتصادی یا نهادهای عمومی و دانشگاهی صورت گرفتهاند. از سویی کارآفرینی مبتنیبر دانش، فرایندی تکاملی است که با تحقیقات آغاز میشود و عامل انگیزش اولیه آن، دانش و دارایی فکری کارآفرینی است. در واقع این نوع کارآفرینی و تحقیقات و اختراعات و ایدههای ناشی از آن، منشأ علمی و دانشگاهی دارند[14].
یکی از ضعفها و تهدیدهای بنیادین تعاونیهای کارآفرین روستایی بیتوجهی به پژوهشهایی است که تمام ارکان و اعضا در آن مشارکت داشته باشند[11]. در حال حاضر وضعیت موجود آموزش، پژوهش و ترویج در بخش تعاون مطلوب نبوده و نیازمند بازنگری در سیاستها و عملکرد این بخش است. همچنین میان وضعیت موجود همه مؤلفههای مدیریت کارآمد نظام مدیریت تعاون در ایران با وضع مطلوب آن تفاوت معنیداری وجود دارد[8]. از سویی مسائل بسیاری در مدیریت تعاونیهای کارآفرین کشاورزی نقش دارند که در روشهای مرسوم پژوهش قادر به یافتن پاسخ برای آنها نیستیم. هدف از پژوهشهای اجتماعی بهویژه در حوزه مدیریت تعاونیها کسب دانشی است که در عمل بتوان از آن استفاده کرد و در مدیریت و بهسازی محیط کسبوکار مفید باشد. برای توسعۀ پژوهشهای جامعهمحور و اثربخشکردن آن در محیط تعاونیها لازم است از پژوهش کیفی بهویژه پژوهشهای مبتنیبر عمل (اقدامپژوهی) استفاده کرد و مشارکت و آگاهیبخشی به فعالان و کارآفرینان بخش تعاون را در رأس اهداف قرار داد؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی نقش اقدامپژوهی مشارکتی در مدیریت تعاونیهای کارآفرین روستایی و کشاورزی و یافتن وجوه شباهت و قرابت مفهومی در بنیانهای نظری اقدامپژوهی و مدیریت تعاونیهاست.
پژوﻫﺶ و ﻛﻨﺠﻜﺎوی از ﺗﻤﺎﻳﻼت ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﺸﺮ و اﺑﺰار دﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ است[15]. پژوهش ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ وارﺳﻲ، ﺑﺮرﺳﻲ، ﻛﺸﻒ و ﺑﻪ ﻛُﻨﻪِ ﺣﻘﻴﻘﺖ رﺳﻴﺪن و در اﺻﻄﻼح، ﻛﻮﺷﺶ ﻋﻠﻤﻲ و اﻧﺪﻳﺸﻴﺪن همراه ﺑﺎ ﻃﺮح و ﻧﻘﺸﻪ ﺑﺮای ﻛﺸﻒ ﺣﻘﻴﻘﺘﻲ ﻣﺠﻬﻮل اﺳﺖ. ﺑﺴﻴﺎری از ﻓﻴﻠﺴﻮﻓﺎن ﻋﻠﻢ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻫﺪف اﺻﻠﻲ پژوهش، اﻳﺠﺎد و ﺑﺴﻂ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺷﻨﺎﺧﺖ درﺳﺖ ﭘﺪﻳﺪۀ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ و ﺗﻮﺻﻴﻒ، ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ و ﻛﻨﺘﺮل آن و بهبود ﻋﻤﻠﻜﺮد اﺳﺖ. از نظر آنها ﻫﺪف ﺗﺤﻘﻴﻖ، ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﺗﻮﺳﻌۀ ﻋﻠﻢ اﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺘﻮان درﺳﺖ اﻧﺠﺎمدادن ﻛﺎرﻫﺎ (ﻛﺎراﻳﻲ) و اﻧﺠﺎم ﻛﺎرﻫﺎی درﺳﺖ (اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ) را ﺗﺤﻘﻖ ﺑﺨﺸﻴﺪ[16].
ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﻋﻠﻮم رﻓﺘﺎری و مدیریت ﻋﻼوه ﺑﺮ ﭘﻴﭽﻴﺪﮔﻲ و ﺗﻨﻮع از ﻧﻈﺮ روش ﻧﻴﺰ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻫﺴﺘﻨﺪ. روشﻫﺎی ﻛﻤّﻲ پژوهش ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺑﺴﻂ داﻧﺶ، ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﻛﺸﻒ رواﺑﻂ ﺑﻴﻦ ﭘﺪﻳﺪهﻫﺎ ﺑﻪ اﺟﺮا درﻣﻲآﻳﻨﺪ. ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان اﻳﻦگونه ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ در ﺑﺴﻴﺎری ﻣﻮارد ﺑﺎ ﻣﺤﻴﻂ و ﺣﻮزهﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ ﺑﻮده و ارﺗﺒﺎط ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻧﺪارﻧﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮ آن، ﺻﺎﺣﺒﺎن واﻗﻌﻲ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﭘﮋوﻫﺶ و ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻗﺮار اﺳﺖ ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﺴﺌﻠﻪ و ﻣﺸﻜﻞ آﻧﺎن را ﺣﻞ کند، اﺑﺰاری ﺑﺮای پاسخگوﻳﻲ ﺑﻪ پرسشﻫﺎی پژوهشگر در ﺟﺮﻳﺎن ﭘﮋوﻫﺶ هستند[17]؛ ازاینرو ﻧﻤﻲﺗﻮان اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﺣﺎﺻﻞ از اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت، پاسخگوی ﻧﻴﺎزﻫﺎ و ﻣﺸﻜﻼت سازمانهایی مانند تعاونیهای روستایی با رسالت کارآفرینی، توسعۀ فضای کسبوکار و فقرزدایی ﺑﺎﺷﺪ.
از سویی ﺷﻨﺎﺧﺖ اﻧﺴﺎن را ﻧﻤﻲﺗﻮان ﺗﺤﺖ اﻧﻘﻴﺎد ﻗﺎﻧﻮﻧﻤﻨﺪیﻫﺎی ﻋﺎم و ﻓﺮاﮔﻴﺮ ﻋﻠﻤﻲ درآورد و ادﻋﺎی ﺷﻨﺎﺧﺖ، ﻛﻨﺘﺮل، ﭘﻴشگویی و ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﭘﺸﺘﻮاﻧﻪ ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﻋﺎم، ﺑﺎ واﻗﻌﻴﺖ وﺟﻮدی آدﻣﻲ ﺳﺎزﮔﺎر ﻧﻴﺴﺖ؛ بنابراین ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﻧﻈﺎمﻫﺎی ﻣﺘﻌﺎدل ﭘﮋوﻫﺸﻲ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻗﻠﻤﺮوﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧﻲ نمیتواند ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﻋﻠﻤﻲ ﺑﺎ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﻓﻨﻲ و آﻣﺎری باشد. رسیدن به وﺿﻊ ﻣﻄﻠﻮب در پژوهش اجتماعی و در بستر تعاونیها در ﮔﺮو ﺗﺮﻛﻴﺐ و ﺗﻠﻔﻴﻖ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﻋﻠﻤﻲ و ﺑﺼﻴﺮت ﺣﺎﺻﻞ از ﺗﺠﺎرب گذشتۀ ﺧﻮد و دﻳﮕﺮان اﺳﺖ. اقدامپژوهی یکی از روﻳﻜﺮدهای ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺗﻲ ﺳﺎزﮔﺎر ﺑﺎ اﻳﻦ اﻧﺪﻳﺸﻪ به منظور دستیابی ﺑﻪ داﻧﺶ ﻣﻨﻄﺒﻖ ﺑﺎ ﺷﺮاﻳﻂ و وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺧﺎصی است که در آن اﻗﺪام با ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻠﻤﻲ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ و پدیده همزمان شده و ﻳﺎ ﭘﻴﺸﻲ میگیرد[18]. اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ ﺑﺎ ﺑﻪﭼﺎﻟﺶﻛﺸﻴﺪن ﺳﻠﺴﻠﻪ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی برگرفته از دﻳﺪﮔﺎه ﻓﻠﺴﻔﻲ اﺛﺒﺎتﮔﺮاﻳﻲ و رواج دﻳﺪﮔﺎه ﻓﻠﺴﻔﻲ اﻧﺘﻘﺎدی در دﻫﻪﻫﺎی 1980 و 1970 تحولی را در ﭘﮋوﻫﺶ اﻳﺠﺎد کرد و منجر به ارائه ﺑﺤﺚﻫﺎی زﻳﺎدی درﺑﺎره روشﺷﻨﺎﺳﻲ ﭘﮋوﻫﺶ در حوزه کار و جامعه شد. این رویکرد در زﻣﺮه روشﻫﺎی ﺗﺤﻘﻴﻘﻲ ـ ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮد ﻛﻪ به واسطۀ آن ﻣﺤﻘﻖ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﻪ ارزﻳﺎﺑﻲ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﻮد ﭘﺮداﺧﺘﻪ و ﺑﺮای اﻃﻼع دﻳﮕﺮان ﮔﺰارش ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ مسائل ﺟﺎری و واﻗﻌﻲ ﻣﺤﻴﻂ ﺧﻮد را ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ و ﺑﺮای ﺣﻞ آن ﺗﻼش میکند و ﭘﮋوﻫﺶ و ﻋﻤﻞ را در ﻫﻢ ﻣﻲآﻣﻴﺰد[15].
این روش پژوهشی نوعی اقدام اجتماعی محسوب میشود و بر مشارکت گروهی در فرایند پژوهش تأکید میکند. سنت اقدامپژوهی نیازمندِ درگیری کامل ذینفعان در سیستم اجتماعی شامل محقق، افراد حرفهای سیستم، سیاستگذاران، مددجویان یا فراگیران و اعضای جامعه است. این پژوهش بر عملکردها، ساختارهای سازمانی و ارتباطات اجتماعی ویژه متمرکز بوده و هدف آن کمک به افراد برای شناسایی مشکلات اساسی، دستیابی به آزادی متقابل و آگاهی جمعی، تأکید بر ارزشهای فردی و درگیرکردن آنان در تأمل انتقادی نسبت به عملکردهاست. این ویژگیها منطبق با چشمانداز تعاون بوده و نقش تعیینکنندهای در موفقیت آن دارد؛ بنابراین مفاهیم و بنیان نظری اقدامپژوهی دارای سنخیت و هماهنگی فراوانی با فلسفۀ تعاونیهاست. همانند اصول مدیریت تعاونیها، در اﻳﻦ راهبرد ﺑﻪ مشارکت و وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ﻣﻮقعیت اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺗﻮﺟﻪ شده و روشﻫﺎﻳﻲ اراﺋﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ اﻳﺠﺎد حسی ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ، ﻣﺆﺛﺮ و دﻟﭙﺬﻳﺮ از ﺣﻴﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ را اﻣﻜﺎنﭘﺬﻳﺮ ﺳﺎزد و ﻣﺤﺼﻮل ﻧﻬﺎﻳﻲ آن ﺣﺮﻛﺖ از فرایندﻫﺎی رﻗﺎﺑﺖﺟﻮﻳﺎﻧﻪ، ﺗﺤﻤﻴﻠﻲ و ﺗﻌﺎرضآﻣﻴﺰ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ به سوی زﻧﺪﮔﻲ همراه ﺑﺎ ﻫﻤﻜﺎری و اتفاقنظر اﺳﺖ[19].
اقدامپژوهی در تعاونیهای کارآفرین فرایندی ساده و ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺸﺎﻫﺪه، ﺗﻔﻜﺮ و ﻋﻤﻞ ﻣﺸﺎرﻛﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن است. اﻳﻦ روش ﺗﺤﻘﻴﻖ، فرایندی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در آن ﻣﺮدم (اعضای تعاونیها) ﺣﻴﺎت ﺧﻮد را از ﻃﺮﻳﻖ ﻓراﻳﻨﺪﻫﺎی ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻣﺒﺎدﻟﻪ و ﻣﺬاﻛﺮه، دوباره ﺗﻨﻈﻴﻢ میکنند و از ﻧﻮ ﻣﻲﺳﺎزﻧﺪ. در اﻳﻦ روش ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎ، ﺗﻮﺻﻴﻒﻫﺎ، ﺗﺤﻠﻴﻞﻫﺎ و ﺗﻮﺿﻴﺤﺎت ﻣﺘﻌﺪد در فرایند ﭘﻴﭽﻴﺪۀ ﺗﺤﻘﻴﻖ در ﻫﻢ آمیخته میشود[20]. هدف اﻳﻦ روش ﻓﺮاﻫﻢآوردن اﻣﻜﺎن ﺗﺤﻘﻴﻖ و ﺑﺮرﺳﻲ اﺻﻮﻟﻲ و ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻼﺗﻲ است ﻛﻪ دﺳﺖاﻧﺪرﻛﺎران و ﻣﺮدم ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﺮدهاﻧﺪ و همچنین سنجش اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ روشﻫﺎی موجود و اﺗﺨﺎذ اﻗﺪاﻣﺎت روﺷﻤﻨﺪ ﺑﺮای ﺣﻞ مشکلات است. بهطورکلی اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ سبکی از اندیشیدن و طرح پرسش از ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻪوﺳﻴﻠﻪ ﻣﺸﺎرﻛﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن برای ارتقای درک آﻧﺎن از ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫﺎ و ﺷﻴﻮهﻫﺎی اﺟﺮاﺷﺪه و اﺻﻼح ﻣﻌﻘﻮل و ﻣﺘﻌﺎدل رویههای شغلی و کاری موجود است[21].
ﻣﻔﻬﻮم اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻰ نخستینﺑﺎر در سال 1945 ﺗﻮﺳﻂ ﺟﺎن کولیر ﺑﻪ ﻛﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ، اﻣﺎ ﻏﺎﻟﺒﺎً اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ را ﻣﻨﺘﺴﺐ ﺑﻪ کورت لوین ﻣﻲداﻧﻨﺪ و ﺑﻴﺸﺘﺮ اﻋﺘﺒﺎر و ﺷﻬﺮت این روش ﻣﺮﻫﻮن ﺗﻼشﻫﺎی وی است[22]. او ﺿﻤﻦ ﻛﺎر در ﻣﺆسسههای ﺧﺪﻣﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﻛﺎرﮔﺮان و کشاورزان را ﺑﻪ درﮔﻴﺮی در ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺮای ﺗﻐﻴﻴﺮات اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺗرغیب میکرد[17]. ﻟﻮﻳﻦ به ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻰ ﻛﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻛﺘﺎب ﻣﻰﺷﺪﻧﺪ، علاقه ﻧﺪاﺷﺖ و معتقد بود «ﻫﻴﭻﭼﻴﺰ ﻣﺜﻞ ﻳﻚ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺧﻮبِ ﻋﻤﻠﻰ ﻧﻴﺴﺖ و ﻫﻴﭻ ﻋﻤﻠﻰ ﺑﺪون ﺗﺤﻘﻴﻖ و ﻫﻴﭻ ﺗﺤﻘﻴﻘﻰ ﺑﺪون ﻋﻤﻞ سودمند نخواهد بود»[22]؛ بنابراین چنانچه ﭘﮋوﻫﺶ اﺟﺘﻤﺎعی ﺻﺮﻓﺎً ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ داﻧﺶ شود، بیآنکه در ﭼﺮﺧﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻬﺒﻮد و ﺗﻐﻴﻴﺮی اﻳﺠﺎد ﻛﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﻮد ﺧﻮد ﻧﺮﺳﻴﺪه اﺳﺖ. از این منظر، ﻫﺪف ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺟﻬﺎن ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻋﺎﻣﻠ ﻧﻴﺮوﻣﻨﺪی ﺑﺮای ﺗﻐﻴﻴﺮ و ﺑﻬﺒﻮد روﻳﺪادﻫﺎ در بستر جامعه است[23].
اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ را ﺑﺎ عناوین مختلفی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﮋوﻫﺶ در ﻋﻤﻞ، ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﻴﻦ ﻋﻤﻞ، ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻋﻤﻠﻲ، ﺗﺤﻘﻴﻖ اﻗﺪاﻣﻲ، ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻫﻤﻜﺎر و ﭘﮋوﻫﺶ در ﻣﺤﻴﻂ ﻋﻤﻞ میشناسند. ﺑﺎ اینکه ﺑﻪ اﻳﻦ ﺷﻴﻮۀ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﺎمﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ دادهاﻧﺪ، اﻣﺎ زﻣﻴﻨﻪ اﺻﻠﻲ آن ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ و ﺗﺎﺑﻊ ﻳﻚ ﺳﻠﺴﻠﻪ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ﺧﺎص اﺳﺖ[17]. اﻳﻦ روش بیشتر در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﺎرﺑﺮد دارد ﻛﻪ از ﺟﻨﺲ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻛﺎرﺑﺮدی در ﺣﻮزه آﻣﻮزش، بهداشت، ﻓﺮﻫﻨﮓ، کسبوکار و ﻧﻈﺎﻳﺮ آنﻫﺎ ﺑﻪ شمار ﻣﻲآﻳﻨﺪ. ﺑﻪ دﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ، ﻃﺮف گفتوگوی اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ، دﺳﺖاﻧﺪرﻛﺎران و ﻣﺪﻳﺮان سازمانهای اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ از جمله تعاونیهای کارآفرینی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ وﻳﮋۀ آنﻫﺎ کاهش ﻧﺎرﺳﺎﻳﻲﻫﺎ ﻳﺎ ﺗﻼش در ﺟﻬﺖ ﺑﻬﺒﻮد ﻛﻴﻔﻴﺖ اراﺋﻪ ﺧﺪﻣﺎت اﺳﺖ؛ بنابراین موضوع این پارادایم «ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﺗﺼﻤﻴﻢﻣﺪار» و مخاطب آن «ﻛﺎرﮔﺰاران ﻓﻜﻮر» هستند[18].
اقدامپژوهیِ تحقیقات عملی، طبقهبندی گستردهای از مطالعات فرارشتهای در خانوادۀ تحقیقات عملی با منشأ مشترک لوینیستها است که به تولید «دانش قابل اجرا» میانجامد؛ دانشی که همزمان به جدیت و مرتبطبودن توجه دارد. در یک زمینه سازمانی، تحقیق عملی عبارت است از فرایند پرسوجوی ضروری که در آن دانش کاربردی علوم رفتاری با دانش سازمانی موجود ترکیب شده و برای حل مشکلات سازمانی واقعی مورد استفاده قرار میگیرد. این رویکرد به طور همزمان، ایجاد تغییر در سازمانها، توسعه مهارتهای خودیاری در اعضای سازمان و افزودن به دانش علمی را مورد توجه قرار میدهد. سرانجام فرایندی تکاملی است که به روح همکاری و تحقیقات مشارکتی جان تازهای میدمد[24]. تحقیق اقدامی روش برجستهای در روششناسیهای تحقیق برای هنگامی است که هدف پژوهشگر کشف نظریه در رابطه با عمل و اقدام باشد. این روش بر تولید دانش در زمینه و بستر کاربرد آن تأکید میکند. ساختارهای سازمانی دادههای ارزشمندی را در مورد آنچه مردم انجام میدهند و آنچه میگویند و نظریههایی که به کار میروند یا قابلاستفاده هستند ـ بهویژه هنگام نیاز واقعی به اقدام ـ ارائه میکنند. تحقیق اقدامی با تکمیل و توسعۀ ساختارهای نظری بهعنوان نگرانی صریح از فرایند تحقیق، نیازمند نظریه ارزشگذاری است. این روش در رقابت با روشهای دیگر تحقیق قرار ندارد، در مقابل برای توجه به اهداف خاص، روش مناسبی است؛ بهویژه جایی که احتمالاً سبب ایجاد بینش و بصیرتهایی میشود که از روشهای دیگر به دست نمیآید. باوجوداین، حضور کارگزاران و مدیران در پژوهش، لزوماً مشارکت موفق در تولید دانش تأثیرگذار بر توسعه تئوری و اقدامات مدیریتی را تضمین نمیکند[25].
اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ ﺑﺮرﺳﻲ ﻧﻈﺎمدار اﻗﺪاﻣﺎت و اﻧﮕﻴﺰهﻫﺎی ﺧﻮد، ﺑﻪﻛﺎرﺑﺴﺘﻦ ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎ و ﺗﻔﺴﻴﺮﻫﺎی ﺧﻮد، ﻗﻄﻌﻲﻧﭙﻨﺪاﺷﺘﻦ دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎی ﺧﻮد و ﻛﺎﺳﺘﻦ از ﺳﻮﮔﻴﺮیﻫﺎی ﺷﺨﺼﻲ اﺳﺖ. ﺑﺮای اﻗﺪام آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ، ﻻزم اﺳﺖ ﻣﺤﻘﻖ در ﻛﺸﻒ اﻧﮕﻴﺰهﻫﺎ و ارزشﻫﺎ ﺑﻜﻮﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺮاﻳﺶ روﺷﻦ ﺷﻮد ﭼﺮا ﺑﻪ روش ﻛﻨﻮﻧﻲ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﺷﻮد. همچنین باید در ﺑﺮاﺑﺮ راﻫﺒﺮدﻫﺎی ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﺑﺮای اﻗﺪام و ﺗﺒﻴﻴﻦﻫﺎی ﺑﺪﻳﻞ در ﻣﻮرد ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺣﺎﺻﻞ از آن اﻗﺪام، ﻣﻨﻌﻄﻒ و ﺑﺎز ﻋﻤﻞ ﻛﺮد[26]. ﻫﺪف اقدامﭘﮋوهی ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ، ﺧﻠﻖ ﻓﻀﺎﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در آن ﻣﺸﺎرﻛﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻌﺘﺒﺮ را ﺑﺪﻫﻨﺪ و ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ، ﺣﻖ اﻧﺘﺨﺎب آزاداﻧﻪ و آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ اقدامات اﺣﺴﺎس ﺗﻌﻬﺪ دروﻧﻲ ﻛﻨﻨﺪ. در فرایند ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ، ﺑﻴﺶ از ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ تصمیمها ﻳﺎ روشﻫﺎی ﺧﺎص ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده، شیوۀ تصمیمگیری با ﻣﺸﺎرکت همۀ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮﻧﺪﮔﺎن ﻣﻬﻢ اﺳﺖ. در اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻫﻴﭻ روش ﺧﺎﺻﻲ ﻛﻨﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﻧﻤﻲﺷﻮد و ﻳﺎ ﺑﻬﺘﺮ از روشﻫﺎی دﻳﮕﺮ فرض ﻧﻤﻲﺷﻮد[27].
ﻣﺪاﻓﻌﺎن اﻳﻦ روش ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﺑﻴﻨﺶ ﺑﺪون ﻋﻤﻞ، رؤﻳﺎﻳﻲ ﺑﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻫﻤﺎنﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﻋﻤﻞ ﺑﺪون ﺑﻴﻨﺶ ﻫﺪردادن زﻣﺎن اﺳﺖ و ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻴﻨﺶ همراه ﺑﺎ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺟﻬﺎن را ﺗﻐﻴﻴﺮ دﻫﺪ. در ﻋﻤﻞِ ﺑﺪون ﺗﻔﻜﺮ، ﻳﺎدﮔﻴﺮی و رﺷﺪ اﺗﻔﺎق ﻧﺨﻮاﻫﺪ اﻓﺘﺎد و ﺑﺎ ﺗﻔﻜﺮ ﺑﺪون ﻋﻤﻞ نیز ﻫﻴﭻﻛﺲ ﻗﺎدر ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ جامعه ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد[26]. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاﻫﻲ اﻗﺪام و ﭘﮋوﻫﺶ، اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ دارای وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ذﻳﻞ اﺳﺖ[17]:
1. ﺑﺮ اﻓﺰاﻳﺶ داﻧﺶ ﻋﻠﻤﻲ و ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻼت ﻋﻤﻠﻲ در زﻧﺪﮔﻲ واﻗﻌﻲ استوار است؛
2. ارزشﻫﺎ و اﺳﺘﺎﻧﺪاردﻫﺎی ﻣﺸﺘﺮک ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ و ﻣﺘﻘﺎﺿﻲ ﺗﺤﻮل را قابلاﺣﺘﺮام و اﻋﺘﻤﺎد بین آنها را ضروری میداند؛
3. دورهای ﻳﺎ ﻃﻮﻟﻲ اﺳﺖ و ﺑﺮ ﻳﺎدﮔﻴﺮی و ﺑﻬﺒﻮد ﺗﺪرﻳﺠﻲ و ﮔﺎمﺑﻪﮔﺎم ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ؛
4. ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ نیازمند ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﻣﺘﻘﺎﺿﻴﺎنِ ﺗﺤﻮل است ﺗﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ آﻧﺎن را درک کند و اقدام ﻣﺸﺘﺮک انجام دهد.
در اقدامپژوهی ﻣﺮاﺣﻞ ﭘﮋوﻫﺶ در ﻋﻤﻞ ﺧﻄﻲ ﻳﺎ ﭘﻠﻜﺎﻧﻲ ﻧﻴﺴﺖ؛ بلکه به شکل دوری ﻳﺎ ﺣﻠﺰوﻧﻲ اﺳﺖ که آن را ﭼﺮﺧۀ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﻴﺰ میﻧﺎمند و هدف آن دستیابی همزمان به دو مقوله پژوهش (شناخت بیشتر و تولید دانش) و اقدام (تغییر شرایط و بهبود وضعیت موجود) است. منظور از شکل چرخهای آن است که پژوهش و اقدام متوالی و مستمر انجام میشود، بهطوریکه اقدام پیشین مورد بازنگری قرار میگیرد و پایه طرحریزی برای اقدام بعدی میشود[28]. اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ زﻣﺎﻧﻲ آغاز ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ اﻓﺮاد ﺣﺮﻓﻪای از ﺧﻮد ﻣﻲﭘﺮﺳﻨﺪ: «ﭼﻪﻛﺎر ﻣﻲﺗﻮاﻧﻢ اﻧﺠﺎم دﻫﻢ، درﺣﺎﻟﻲﻛﻪ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻣﻮﺟﻮد اﻣﻴﺪﺑﺨﺶ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﻲرﺳﺪ؟» [17]. اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ، ﭘﮋوﻫﺶ در ﻋﻤﻞ درﺑﺎرۀ وﺿﻌﻴﺘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در آن ﻗﺮار دارﻳﻢ، ﻳﻌﻨﻲ «اﻳﻨﺠﺎ و اﻛﻨﻮن»؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻻزم اﺳﺖ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ ﺑﺮای ﻣﺸﺨﺺﻛﺮدن ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺧﻮد ﻛﻪ به دنبال ﺑﻬﺒﻮد و اﺻﻼح آن اﺳﺖ، وﺿﻌﻴﺖ موجود را ﺑﻪروﺷﻨﻲ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻣﺸﺨﺼﻲ از آنچه در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ در ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر و ﻣﺴﺌﻠﻪ وی ﻣﻲﮔﺬرد، داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﻠﻮم اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ را ﺷﺎﻣﻞ دو ﻣﺮﺣﻠۀ ﺳﺎده ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺗﺸﺨﻴﺼﻲ (ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ و ﺗﺠﺰﻳﻪوﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﺗﺪوﻳﻦ ﻓﺮﺿﻴﻪﻫﺎ) و ﻣﺮﺣﻠﻪ درﻣﺎﻧﻲ (آزﻣﻮن ﻓﺮﺿﻴﻪﻫﺎی ﺗﺪوﻳﻦﺷﺪه) ﻣﻲداﻧﺪ. ﻣﺮاﺣﻞ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﻟﻮﻳﻦ ﺑرای اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ ﺷﺎﻣﻞ ﭼﻬﺎر ﻣﺮﺣﻠﻪ دوری (چرخهای) ﺑﻪ ﺷﺮح ذﻳﻞ اﺳﺖ:
1. ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی: آﻏﺎز ﻛﺎر ﺑﺎ اﻧﺪﻳﺸﻪ ﻛﻠﻲ و دادهﻫﺎﻳﻲ ﺑﺮای ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ؛
2. اﻗﺪام: ﺣﻘﻴﻘﺖﻳﺎﺑﻲ، ﻧﻈﺎرت و ارزﺷﻴﺎﺑﻲ برنامۀ ﻃﺮاﺣﻲﺷﺪه؛
3. ﻣﺸﺎﻫﺪه: ﻣﺸﺎﻫﺪۀ اﻗﺪاﻣﺎت اﻧﺠﺎمﺷﺪه ﺑﺮای دستیابی ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ؛
4. ﺑﺎزﺗﺎب: بازﺗﻌﺮﻳﻒ اﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎ و روشﻫﺎی اوﻟﻴﻪ[17].
الگوی ﻟﻮﻳﻦ به اﺷﻜﺎل ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ توسط سایر محققان ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﺳﺖ. اﺳﺘﺮﻳﻨﮕﺮ[20] ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﻏﻴﺮﭘﻴﭽﻴﺪه و ﺳﺎده، فرایند ﺳﻪﺣﻠﻘﻪای ﻧﮕﺎه (ﮔﺰارش ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ)، فکر (ﮔﺰارش ﺗﻔﺴﻴﺮی) و عمل (ﮔﺰارش ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ) را بدین شرح تبیین کرده است (نمودار شماره 1):
ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﺪ
اﻃﻼﻋﺎت ﻣﺮﺑﻮط را ﺟﻤﻊآوری ﻛﻨﻴﺪ (ﺟﻤﻊآوری اﻃﻼﻋﺎت و دادهﻫﺎ)
ﺗﺮﺳﻴﻢ ﻛﻨﻴﺪ، وﺿﻌﻴﺖ ﻣﻮﺟﻮد را ﺷﺮح دﻫﻴﺪ (ﺗﻌﺮﻳﻒ و ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻣﺴﺌﻠﻪ)
ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻴﺪ
ﻛﺸﻒ و ﺗﺠﺰﻳﻪوﺗﺤﻠﻴﻞ ﻛﻨﻴﺪ (ﻓﺮﺿﻴﻪﺳﺎزی)
ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﻨﻴﺪ و ﺷﺮح دﻫﻴﺪ: ﭼﺮا و ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ (ﻧﻈﺮﻳﻪﭘﺮدازی)
ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﺪ
ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی ﻛﻨﻴﺪ (ﮔﺰارش)، اﺟﺮا ﻛﻨﻴﺪ، ارزﻳﺎﺑﻰ ﻛﻨﻴﺪ
نمودار شماره 1. نمای کلی اقدامپژوهی از دیدگاه استرینگر
ﻣﺴﻴﺮ نهایی این فرایند سهمرحلهای، ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی جامعه اﺳﺖ. در اﻳﻦ ﻣﺴﻴﺮ، ﺳﻪ اﺻﻞ ﻣﺸﺎرﻛﺖﮔﺮاﻳﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ (ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﺗﻤﺎم اﻓﺮاد)، ﺟﺎﻣﻌﻪﮔﺮاﻳﻲ (ﻛﺎرﺑﺮد ﺑﺮای ﺗﻤﺎم ﻣﺴﺎﺋﻞ اﻓﺮاد) و ﺟﺎﻣﻊﮔﺮاﻳﻲ (ﺗﻮﺟﻪ ﺳﻴﺴﺘﻤﻲ ﺑﻪ ﺗﻤﺎم ﻣﺴﺎﺋﻞ) در همه ﻣﺮاﺣﻞ پژوهش ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ اﺳﺖ (نمودار شماره 2) [19].
شکل شماره 2. روششناسی اقدامپژوهی
در تحلیل الگوی مورد بررسی ﻣﻲﺗﻮان ﮔﻔﺖ در اقدامﭘﮋوﻫﻰ، ﻫﻤﻪ اﻓﺮاد ذینفع پژوهش ﻛﻪ زﻧﺪﮔﻰ آنﻫﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﺸﻜﻞ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ اﺳﺖ، ﺑﺎﻳﺪ در فرایند ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻣﺸﺎرﻛﺖ کرده و با کسب اﻃﻼﻋﺎت، ﺑﺮ اﺳﺎس آن اﻇﻬﺎرﻧﻈﺮ ﻛﻨﻨﺪ (ﺗﺠﺰﻳﻪوﺗﺤﻠﻴﻞ)، تا ﺑﺪﻳﻦوﺳﻴﻠﻪ ﻧﻮع درک ﺧﻮد را از ﻣﺎﻫﻴﺖ ﻣﺸﻜﻞ ﺑﺮرﺳﻰ کنند (ﻧﻈﺮﻳﻪﭘﺮدازی)؛ ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﺑﻬﺮهﮔﻴﺮی از اﻳﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ، راهﺣﻞﻫﺎ اراﺋﻪ (ﻋﻤﻞ) و زﻣﻴﻨﻪای ﺑﺮای آزﻣﻮن ﻓﺮﺿﻴﻪﻫﺎی ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ از ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی ﮔﺮوﻫﻰ ﻓﺮاﻫﻢ آید (ارزﻳﺎﺑﻰ). ﺑﻪﻃﻮرﻛﻠﻲ ﻣﺸﺨﺺﺗﺮﻳﻦ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی اﻗﺪامپژوهی ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از:
1. فرایند و فعالیتی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ و ﺑﺮ اﺳﺎس نظریۀ ﺟﺪانبودن ﻓﺮد از ﺟﻤﻊ و ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻲ رواﺑﻂ ﺳﻌﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻓﺮدی و ﺟﻤﻌﻲ را ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار دﻫﺪ. زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻓﺮد، در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ دﻳﮕﺮ اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ دوﺑﺎره ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﻬﺘﺮ در پژوهش مشارکت میکنند؛
2. ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ و ﻫﻤﻜﺎراﻧﻪ اﺳﺖ و افراد را به آزمون ادراکها، مهارتها و ارزشهای خود ترغیب میکند؛ بدینمعنا ﻛﻪ ﻣﺤﻘﻘﺎن و اﻓﺮاد ذینفع حاضر در فرایند ﺗﺤﻘﻴﻖ، داﺋﻢ در ﺣﺎل ﺑﺎزﺗﻌﺮﻳﻒ اﻫﺪافی هستند که برخاسته از مسائل و موضوعات مورد علاقۀ خودشان است؛
3. رﻫﺎﻳﻲﺑﺨﺶ اﺳﺖ و ﻳﻜﻲ از اﻫﺪاف آن ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﻣﺮدم در ﺑﺎزﻳﺎﺑﻲ و آزادﺳﺎزی ﺧﻮد از ﻓﺸﺎر ﻧﺎﺷﻲ از ﺳﺎﺧﺖﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻏﻴﺮﻣﻮﻟﺪ و ﻧﺎراﺿﻲﻛﻨﻨﺪهای اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺪودﻳﺖ رﺷﺪ ﻓﺮد ﻣﻨﺠﺮ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ؛
4. اﻧﺘﻘﺎدی اﺳﺖ و ﺑﻪ فرایند ﻧﻘﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻏﻴﺮﻋﻘﻼﻧﻲ و ﻏﻴﺮﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ و ﻛﻨﺶ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ در ﻗﺎﻟﺐﻫﺎی ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺟﻬﺎن، روﻳﻪﻫﺎی ﻛﺎرﻛﺮدن مردم و ﺷﻴﻮهﻫﺎی ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲﺷﻮد؛
5. ﺟﻬﺖﮔﻴﺮی ﻋﻤﻠﻲ دارد. اﻓﺮاد در اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ در ﺟﺮﻳﺎن ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻣﺸﻜﻼت، تعیین راهﺣﻞﻫﺎی اﺣﺘﻤﺎﻟﻲ، ﻛﺎرﺑﺮد راهﻫﺎی ﭘﻴﺸﻨﻬﺎدی و ﻣﺮور ﻧﺘﺎﻳﺞ و ارزشیابی ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ[29].
اﻗﺪامپژوهی اﻋﺘﻘﺎد دارد ﻣﺮدم میتوانند ﻫﻮﻳﺖ ﺧﻮد را خلق کنند و در زﻧﺪﮔﻲ روزﻣﺮه ﺑﺎ اﻳﺪهﻫﺎ و ارزشﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺳﺎزﮔﺎری ﻳﺎﺑﻨﺪ و ﺑﺎ وﺟﻮد ﺗﻔﺎوتﻫﺎ و ﺗﻌﺎرضهای ﻣﻮﺟﻮد، ﺷﻴﻮهﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ را ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻨﺪ. بیشک زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎ هم ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ و احترام به دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎی مختلف و ﺗﺎ ﺣﺪودی ﺗﻌﻠﻴﻖ تعصبها و پیشداوریﻫﺎی ﺧﻮد اﺳﺖ. ﺗﻤﺎم ﻛﻮﺷﺶ اﻧﺴﺎنﻫﺎ در راﺳﺘﺎی زﻧﺪﮔﻲ، کار و ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ در ﻛﻨﺶ و ﻋﻤﻞ ﻣﺘﺠﻠﻲ ﻣﻲﺷﻮد. اﻗﺪامپژوهی ﻣﺘﻜﻲ ﺑﺮ درﺳﺘﻲ، ﺻﺪاﻗﺖ، ﻋﺪاﻟﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺤﺒﺖآﻣﻴﺰ و ﻛﺜﺮتﮔﺮاﻳﻲ اﺳﺖ[30]. ویژگیهایی که بستر و لازمۀ عمل در چهارچوب تعاونی برای کارآفرینی، معیشت و توسعه پایدار بهویژه در بین گروههای محروم روستایی است. اگر اﻳﻦ مباحث ﺟﺎﻳﮕﺎه مطلوبی در جامعه نداشته باشند، ﺣﺎﺷﻴﻪنشینهای ﺟﺎﻣﻌﻪ که اتفاقاً از کسبوکار و معیشت مناسبی برخوردار نیستند، ﻓﺮاﻣﻮش میﺷﻮﻧﺪ. ﻣﺤﻘﻘﺎن اﻗﺪامپژوهی ﺑﻪدﻧﺒﺎل ﺗﻐﻴﺮ واقعیتهای ﻣﻮﺟﻮد از ﻃﺮﻳﻖ ﺟﻠﺐ ﻣﺸﺎرﻛﺖ اﻓﺮاد برای آﻳﻨﺪهای ﺑﻬﺘﺮ هستند.
در اﻗﺪامپژوهی، داﻧﺶ ﺣﺎﺻﻞ فعالیت اﻧﺴﺎنﻫﺎ در فرایند زﻧﺪﮔﻲ است و آنان ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ داﻧﺶ ﺧﻮد را از ﺗﺠارب عملی زﻧﺪﮔﻲ ﺗﻮﻟﻴﺪ و ظرفیتهای ﻳﺎدﮔﻴﺮی خود را با کار و تولید شکوفا کنند. داﻧﺶ و ﻣﻌﺮﻓﺖ اﻣﺮی ﺛﺎﺑﺖ و ﺗﻤﺎمﺷﺪه (ﻛﺎﻣﻞﺷﺪه) ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ فرایند ﻣﺪاومی از درک و ﻓﻬﻢ ﺟﺪﻳﺪ است. ﺑﺮاﺳﺎس اﻳﻦ دﻳﺪﮔﺎه، واﻗﻌﻴﺖ فرایندی ﺗﻜﺎﻣﻠﻲ و ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲناشدنی اﺳﺖ؛ ازاینرو در ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ ﭘﺪﻳﺪهﻫﺎ و پرسشها و ابهامهای ﻣﻮﺟﻮد، ﻫﻴﭻﮔﺎه پاسخ ﺛﺎﺑﺖ و درستی وﺟﻮد ﻧﺪارد، ﭼﻮن هر پاسخی ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ، ﻛﻬﻨﻪ و ﻗﺪﻳﻤﻲ میﺷﻮد. اﺳﺎﺳﺎً در این دﻳﺪﮔﺎه، زﻧﺪﮔﻲ فرایند ﭘﺮﺳﻴﺪن برای آﺷﻜﺎرﺳﺎزی اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎ و ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪ و دﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﻧﻈﺎم اﺟﺘﻤﺎعی ﺑﻬﺘﺮ با ﻧﻘﺪ و اصلاح و تغییر وﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮد است[30]. کارآفرینی نیز فرایند مستمر خلاقیت و نوآوری در طراحی و اجرای ایدههای پویا و نوین در وضعیت نبودن قطعیت و به اقتضای شرایط بومی و محلی برای شکوفایی و بهبارنشستنِ اقدامات کارآفرینانه در تعاونیهای تولید روستایی و کشاورزی است.
تجربههای گذشته و حال افراد حاضر در پژوهش موجب بیداری، کنجکاوی و تقویت قوه ابتکار میشود و در تجربهها و اقدامهای بعدی اثرگذار است. شرایط محیطی در تعاونیهای کارآفرین باید به شکلی مدیریت شود که موجب انگیزش مردم برای تحرک و رشد بیشتر باشد. در این زمینه درک تجارب و زمینههای پیشینِ همۀ افراد سهیم در پژوهش مهم است و پژوهشگر نباید دیدگاههای خود را به جای دیگران مبنا و اساس کار پژوهش قرار دهد. علاوهبراین، پژوهشگر در شیوۀ ارتباط و تماس افراد با هم باید نقش راهنما و تسهیلگر را داشته باشند[31]؛ بهطوریکه ﺑﺎ ﻣﻮقعیت پژوهش ﻣﺮﺗﺒﻂ و درﮔﻴﺮ ﺷﺪه و ﺑﻪ ﺑﺨﺸﻲ از چرخۀ ﺑﻬﺒﻮد برای ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎنی ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﻮد[16]. اﻗﺪامپژوهی ﺑﺮ اﻳﻦ اﺻﻞ اﺳﺘﻮار اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم از ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ پرسشهایی میپرسند تا آﺳﺘﺎنۀ ﺗﺤﻤﻞ خود را در ﻣﺬاﻛﺮات اﻓﺰاﻳﺶ دﻫﻨﺪ، ﻧﻪ اینکه ﺑﻪ اﺟﻤﺎع و ﻧﻈﺮ یکسان ﺑﺮﺳﻨﺪ. ﻗﺪرت آﻓﺮﻳﻨﻨﺪﮔﻲ و ﺧﻼﻗﻴﺖ انسان همراه با ارﺗﻘﺎی ﻗﺪرت ﺗﺤﻤﻞ و ﻣﺬاﻛﺮه، شرایط ﺗﻌﺎﻟﻲ و رﺷﺪ را از ﻃﺮﻳﻖ ﺗﻐﻴﻴﺮ وﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮد فراهم میسازد. ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ در فرایند دوَرانی و دﻳﺎلکتیک ﺑﻴﻦ «ﻓﻜﺮ» و «ﻋﻤﻞ»، داﻧﺶ و آﮔﺎﻫﻲ اﻧﺴﺎنﻫﺎی درﮔﻴﺮ ﻣﺴﺌﻠﻪ و ﻗﺪرت آنان را در ﺗﺸﺨﻴﺺ و مواجهه ﺑﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ اﻓﺰاﻳﺶ میدهد[30].
اهمیت تشخیص فرصتهای کارآفرینانه بهعنوان یکی از عناصر حیاتی رفتار کارآفرینانه و همچنین یکی از مفاهیم محوری تعریف کارآفرینی، در بسیاری از تحقیقات این حوزه بیان شده است و از آن بهعنوان قلب کارآفرینی نام میبرند. مطالعات صورتگرفته نشان میدهد آنچه تحقیقات کارآفرینی را از سایر مطالعات در حوزههای مختلف علمی مانند علوم مدیریت متمایز میسازد، توجه و تأکید بر پژوهشها در زمینۀ فرصتهای کشفشده توسط کارآفرینان است. به بیان دیگر، کارآفرینی به معنای رفتارهایی است که منجر به کشف و بهرهبرداری از فرصتها توسط افراد و سازمانها میشود، اما فرصت به مجموعه شرایطی گفته میشود که نیاز به محصول، خدمت یا کسبوکار جدیدی را ایجاد میکند. فرصتها تا تشخیص داده نشوند، نمیتوانند به بهرهبرداری برسند[14].
مرادی و زرافشانی[32] پژوهشی با عنوان «کاهش تخریب منابع طبیعی از طریق معرفی فناوری بیوگاز در روستای قزل شهرستان کرمانشاه با راهبرد اقدامپژوهی» انجام دادند. هدف از این مطالعه کیفی، معرفی فناوری مورد نظر به یکی از خانوارهای فقیر در آن روستا بود. به منظور جمعآوری اطلاعات از تکنیک گروههای متمرکز متشکل از 20 خانوار روستایی استفاده شد که از میان آنها یک خانوار به صورت هدفمند برای اجرای طرح انتخاب شد. در این پژوهش به منظور طراحی واحد بیوگاز از روش چهار مرحلهای اقدامپژوهی استفاده شد و در پایان خانوار مذکور از این واحد بهعنوان فناوری مفید و قابلاجرا استفاده کردند.
زمانی و لاری[33] در پژوهشی با عنوان «پرورش رهبران روستایی با رهیافت راهبری پرورشی» برنامهای را برای پرورش رهبران روستایی و تجربه رهیافت منتورینگ تدوین و اجرا کردند. در این پژوهش با استفاده از تحقیق کیفی از نوع اقدامپژوهی و تحقیق کمّی پیمایش، دادهها جمعآوری و نتایج با روش مثلثسازی ترکیب و جمعبندی شدند. آزمودنیهای این تحقیق، 10 مروّج باتجربه و علاقهمند بودند که با روش نمونهگیری هدفمند از میان مروّجان کشاورزی استان فارس انتخاب شدند. براساس یافتههای اولیه تحقیق، برنامهای برای پرورش رهبران روستایی در 7 مرحله تنظیم شد و چگونگی اجرای آن براساس تجربه میدانی آزمودنیها و در چهار مرحلۀ اقدامپژوهی تنظیم شد. در پایان براساس تجربه، بازتاب فکری و نگرش حاصل در آزمودنیها، مناسبترین روشها برای پرورش هر بعد از ویژگیهای رهبران روستایی مشخص شد.
ارزیابی مشارکتی در مناطق حاشیه و روستاهای منتخب شهرستان بهار همدان[34]، با رویکرد نوین به توسعه و استفاده از روششناسی اقدامپژوهی نشان داد، دانش بومیِ افراد مورد مطالعه میتواند بازاندیشانه و آگاهانه به طرح مسائل پیش روی آنها بپردازد؛ بدینمعنا که آنها منفعل نیستند، بلکه فعالانه جهان زندگی خود را درک کرده و راهبردهایی بومی و مبتنیبر دانش محلی برای آن طراحی و تدوین میکنند. این امر به برنامهریزان و سیاستگذاران کشور کمک میکند از صرف هزینههای اضافی و جانبی برای توسعۀ یکسویه، نخبهگرایانه و دولتمحور مناطق دوری کرده و در مقابل بر مسائل و مشکلات اساسی مردم متمرکز شوند. یافتههای تحقیقِ اقدامپژوهی اگرچه ممکن است با نتایج دیگر مطالعات کلاسیک در جوامع تا حدودی مشابه باشد، اما نکته کلیدی آن است که از منظر ساکنان منطقه بازنمایی و عنوان میشود.
شریفزاده و همکاران[35] در پژوهشی با عنوان «موردکاوی تجربه گذار به دانشگاه کارآفرین»، از روششناسی اقدامپژوهی برای ساخت چهارچوبی برای تشریح و تبیین دانشگاه کارآفرین بهعنوان زیستبوم خُرد کارآفرینی بهره گرفتند. برای تشریح یک نمونه، چالشها و راهکارهای پیش روی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در جریان توسعه یک زیستبوم خُرد کارآفرینی مبتنیبر دانشگاه بررسی شد و بازاندیشیِ صورتگرفته بهعنوان یکی از مراحل کلیدی اقدامپژوهی، به استخراج مجموعهای از درسهای آموختۀ نهادی زیستشده برای گذار به دانشگاه کارآفرین منجر و گزارش شده است.
رهیافت اقدامپژوهی درونی چندمنظوره در حوزه کارآفرینی براساس سامانه رقومی محض[1]، قابل طراحی و پیادهسازی است. ویژگیهای کیفی متمایز این نوع کارآفرینی در بستر مطالعات مبتنیبر رویداد مانند اقدامپژوهی، بیشتر قابل دستیابی است که البته میزان جذابیت آن بستگی به درک و پذیرش اقدامات فعال و مبتنیبر طراحی دارد. در این رهیافت از اقدامپژوهی، توانمندی محققان بهعنوان کارآفرینان عملگرایانه دو برابر میشوند و در مراحل روبهرشدِ خطرپذیری محاسبهشده[2] پیشرفت میکنند. آنها دانش تجربی ضمنی را به دست میآورند که تنها میتواند از طریق تحقیق در کف جامعۀ انباشته از مسائل بینظم حاصل شود و به راهحلهای فنی ساده محدود نمیشوند؛ بنابراین واقعاً نیاز به یک «روش کارآفرینی» است که سازوکار توصیهشدۀ آن شاملِ «عمل، تعامل، واکنش، تحول و همکاری صریح» است؛ همانطور که در رویکرد اقدامپژوهی درونی چندمنظوره عملیاتی شده است[24].
با کنارِ هم قراردادنِ عملپژوهی و مدلهای فرایند کارآفرینی عملگرایانه مانند شرکتهای نوپا ناب[3] و تفکر طراحی، مشابهتهای روششناسانۀ آنها قابل تشخیص است. بدینترتیب، محققان اقدامگرا را قادر میسازد به صورت طبیعی تجربه کرده و فرایندهای کارآفرینی را در زمان واقعی مستند کنند. محققان میتوانند چندین سناریو را پیشبینی کنند که در آن فرایندهای عملپژوهی و کارآفرینی در روابط همزیستی مرتبط با خلق سرمایهگذاری و تولید دانش نوین به طور یکپارچه در هم تنیده میشوند[24].
در حال حاضر، تعاونیهای کارآفرینی روستایی نیازمند مدیرانی است که به طور طبیعی محقق بوده و با دید پژوهشگرانه در جریان رصد سیستم حاکم بر تعاونی باشند و تجربههای غنی خود را در طراحی، اجرا و ارزشیابی برنامهها به کار گیرند. پژوهش بهعنوان وظیفه ذاتی مدیران با حرفه مدیریت درآمیخته است و اجرای مناسب وظایف مدیریت بدون آن ممکن نیست[36]. منظور از مدیران پژوهشگر افرادی نیستند که خارج از تعاونی و مانندِ پژوهشگران حرفهای به پژوهش میپردازند، بلکه منظور مدیرانی هستند که بهشخصه درگیر امور تعاونی و آموزش و پژوهشاند و با تفکر انتقادی در محیط تعاونی، صلاح جریان آموزش و یادگیری را خود و دیگر همکارانشان به عهده میگیرند. در این نقش، مدیران در مسیر ایفای وظایف خود و در مواجهه با دشواریهای کارآفرینی در مدیریت تعاونی به تولید دانش و اطلاعات قابل کاربرد در موقعیتهای عملی میپردازند[13]؛ بنابراین مناسبترین و موجهترین افراد برای پژوهش در تعاونیهای کارآفرین روستایی، مدیران و اعضای تعاونی هستند و سپردن مسئولیت پژوهش و ارزشیابی آموختهها و عملکرد تعاونی به نهادی غیر از مدیران و اعضا و حتی مشارکت اعضا در سطح ابزار پژوهش، سبب تضعیف روحیه پژوهشگری در نظام مدیریت و رهبری تعاونی میشود.
ارزش و اهمیت فرایند اقدامپژوهی و تفکر مدیران اقدامپژوه، وابسته به تأثیری است که در تغییر موقعیت کنونی و بهبود آن دارد. مدیران تعاونی در اقدامپژوهی وضعیت موجود را با نگاهی انتقادی بررسی، مسائل و ضعفها را شناسایی و به تولید دانش و بهکارگیری آن برای حل مسئله میپردازد و مرحله دیگری را برای تولید دانش جدید سامان میبخشند. هیئتمدیره و همه اعضای تعاونی کارآفرین مطلوب، افرادی حرفهای هستند که در مسیر تصمیمات مهم تعاونی و تدارک آنچه بر مدیریت و آموزش سازمانی تأثیرگذار است، مشارکت دارند و در مسیر توانمندی و حرفهایشدن به صورت عمیق و چندجانبه گام برمیدارند. مدیر اقدامپژوه نهتنها با بخش پژوهش تعاونیها بلکه همۀ اجزای نظام مدیریت توسعه کارآفرینی روستایی درگیر میشود. مدیر اقدامپژوه یا کارگزار متفکر برای بهبود موقعیت تعاونی، جسارت عدول از قواعد یا رویههای شناختهشده را دارد و یا از قابلیت تعدیل آنها به تناسب شرایط و موقعیت خاص برخوردار است. مدیر اقدامپژوه این شعور و شناخت را نمایان میسازد که قلمرو مدیریت امور تعاونیهای روستایی بسیار پیچیده و چندوجهی است و آنها با تفکر و عمل میتوانند در فرایند تبدیل تعاونیها به سازمان کارآفرین و یادگیرنده تأثیرگذار باشند و همانند یک صاحبنظر اظهارنظر کنند[37].
مدیری که در بطن مسائل حوزه عمل خود قرار دارد، بیش از هرکس دیگری صلاحیت و شایستگی شناسایی مسئله، تجزیهوتحلیل، ارزشیابی و ارائه راهحل برای بهبود شرایط سازمانی را دارد. مدیر اقدامپژوه با مشارکت اعضای تعاونی روستایی به پژوهش میپردازد تا برای مسائل و چالشهای کارآفرینی در تعاونی راهحلهای عملی پیدا کند. در چنین فضایی مدیر و سایر اعضای تعاونی در یک هماندیشی مستمر و پایدار باید با بصیرت و نگاه نافذ رویدادها و اتفاقات محیطی مؤثر بر ارتقای شاخصهای کارآفرینی خود را ادراک و تفسیر کند. به عبارت دیگر، هنر ادراک، قابلیت اساسی و پیشنیاز اقدامپژوهی در مدیریت امور تعاونیها یا بهطورکلی ظاهرشدن در قامت یک کارگزار توسعه روستایی است. هنر ادراک قابلیتی است که به فرد امکان دریافت عمیق اجتماعی از موقعیت بهظاهر آشنا را میدهد. چنین مدیری موقعیت بهظاهر آشنای تعاونی را در چهارچوبی غیرآشنا و تازه مینگرد و با پدیدۀ آشنا و مأنوس، همانند پدیدهای پیچیده و نیازمند از نو ادراکشدن و تفسیر دوباره، روبهرو میشود[37]. از نظر مدیران حرفهای و هوشمند تعاونیها، توسعه کارآفرینی در محیطهای اجتماعی و بهبود موقعیت و سطح کیفیت خدمات و همچنین عملکرد اجتماعی یا آموزشی از مسیر اقدامپژوهی به نتیجه میرسد[13]. مدیران با پژوهش در عمل، مسائل و مشکلاتی را که مانع از تحقق اهداف کارآفرینی میشود شناسایی میکنند و در مورد چگونگی آن به گردآوری اطلاعات میپردازند، برای حل آنها چاره میجویند و بدینترتیب مداوم در جهت فرایند آموزش و رفع موانع گام برمیدارند. مدیران و تصمیمگیران تعاونیهای کارآفرین روستایی باید آگاهی داشته باشند که پژوهشمحورساختنِ تصمیمگیریها، ضمن جلوگیری از رویههای نادرست و ارائه راهکارهای مفید و مؤثر، منجر به افزایش کارایی و بهرهوری فعالیتهای کسبوکار میشود؛ بنابراین صرف زمان برای برخورداری از چنین نتایجی از توجیه عقلانی برخوردار است.
مدیران اقدامپژوه در تعاونیهای روستایی از اقدامپژوهی برای تولید دانش بومی نیز استفاده میکنند. هدف اقدامپژوهی، ادراک و بهبود عمل بهوسیلۀ کارورزها یا توسعه حرفهای و سرانجام بهبود شرایط و اوضاعی است که عمل در آنها انجام میگیرد. در رویکرد اقدامپژوهی مهم است که فرد احساس کند میتواند سبب تغییر مؤثر در موقعیت کاری خود شود. موضوع اقدامپژوهی مدیران تعاونیها معمولاً از زمینهها و حوزههای کارآفرینی که آنها را دشوار و نامعین مییابند و از اختلافها و تفاوتهای بین آنچه قصد میشود و آنچه واقعاً اتفاق میافتد، نشئت میگیرند. البته مدیر اقدامپژوه تعاونی باید برای تصمیمگیری در امور تعاونی، استقلال کافی داشته باشد و برنامههای توسعه روستایی نیز دارای انعطاف لازم بوده و در برابر مدیر مقاومت نکنند[36].
بهرغم نقش پژوهش در ارتقای سطح کمّی و کیفی خدمات، واحدهای پژوهش در بسیاری از سازمانها از جمله تعاونیها با تنگناها و مشکلات عدیدهای روبهرو هستند. نظام مدیریت متمرکز، فرصت مناسبی برای حرفهایساختن مدیران تعاونیها فراهم نمیکند. واحدهای پژوهش در حوزههای راهبردی شرکتهای تعاونی، در متن فعالیتها قرار ندارند و نسبت به ساختارهای اصلی سازمانی در حاشیه هستند. از دیگر مشکلات این واحدهای پژوهش و توسعه در تعاونیهای روستایی میتوان به نوع و عملکرد سازمان و مدیریت مؤسسه، بیاعتمادی به مفیدبودن اینگونه واحدها و کمبود برنامههای علمی اشاره کرد[11]؛ به همین دلیل اقدامپژوهی جایگاه شایستهای در نظام تعاون و کارآفرینی پیدا نکرده است. این عوامل سبب شده است تا این واحدها بهراحتی نتوانند نقش راهبردی خود را در تعاونیهای روستایی ایفا کنند. عوامل سازمانی شامل رهبری و سازماندهی فعالیتها، درک اهداف و راهبردها، سبک مدیریت و تبیین وظایف مدیران و کارشناسان شاغل، ویژگیهای نیروی انسانی و بررسی امکانات و منابع موجود از عوامل تأثیرگذار بر پیشرفت و رفع موانع فعالیتهای پژوهش و توسعه تعاونیهاست. همچنین برای تربیت مدیران اقدامپژوه، برنامه آموزشی از اهمیت ویژهای برخوردار است و تغییر باورها و نگرشها و چهارچوب نظری مناسب برای یادگیری مدیران ایجاد میکند. در ادامه دو نقش ویژه اقدامپژوهی در ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی اجتماع و توسعه ﻣﺸﺎرﻛﺖ جامعه محلی در تعاونیهای کارآفرین تشریح میشود:
بسیاری از گروههای جمعیتی، نقشی در طراحی سیاستگذاریهای اجتماعی اثرگذار بر معیشت و زندگی خود نداشته و به همین دلیل از قدرت لازم برای سازماندهی و بهبود وضعیت موجود خود نیز برخوردار نیستند. از سویی بسیاری از این گروهها از تعیین یکسویۀ مشکلات و اولویتهای آنها توسط دیگران سرخورده میشوند؛ این در حالی است که اعضای نظام اجتماعی اغلب درک عمیقی از وضعیتهای پیچیدۀ محیطی دارند و قادرند شفافانه دلایل خود را برای نیتها و رفتارهای مورد عمل ارائه کنند؛ بنابراین همیشه به دنبال راهی هستند تا برنامهریزان دولتی را از دیدگاههای خود آگاه سازند. اقدامپژوهی راه مناسبی برای دخالتدادن مردم در برنامهریزیها و سیاستگذاریهای مربوط به زندگی آنهاست و بر مبنای این روش، برنامهها به شکل مشارکتی و بر پایه دانش محلی شکل میگیرند[38].
توانمندسازی یکی از اصول پارادایم جدید دانش مدیریت است که در تعاونیها مثل سازمانهای دیگر و حتی مؤکدتر از آنها باید مورد توجه قرار گیرد. توانمندسازی به معنی دادنِ اختیار عمل بیشتر به مدیران، کارکنان، تیمها و شبکههای سازمانی در رابطه با حوزۀ عمل و مسئولیت آنهاست. توانمندسازی از جهاتی مرتبط با مدیریت مشارکتی و معطوف به این باور است که مسئولیتداشتن و سهیمبودن ردههای مختلف سازمانهایی مانند تعاونی، به رشد و تکامل تواناییهای آنها کمک میکند و موجب بهبود عملکرد سازمان میشود. در تعاونیهای کارآفرین که از اصول نخستین آن اصل کنترل دموکراتیک و آزادی عمل و استقلال اعضا است، لزوم توانمندکردن اعضا و کارکنان هم از جهت ایجاد انگیزش و هم از جهت آموزشدادن برای قبول و انجام مسئولیت، از عوامل مهم موفقیت تعاونیهاست. یک ساختار سازمانی توانمند در تعاونی دارای خصوصیات زیر است[39]:
¢ اختیارات و اطلاعات در سطح سازمان به صورتهای مختلف توزیع و تفویض شده است؛
¢ بین مدیران ردههای مختلف شرایط اعتماد و احترام حاکم است؛
¢ اطلاعات اساسی حوزه کار سازمان و تصمیمگیری در قالب یک شبکه منظم در اختیار همگان قرار میگیرد؛
¢ حوزه اختیارت بیشتر و تعداد پستهای رسمی کمتر است؛
¢ اصول و شیوههای توانمندسازی به مدیران و اعضای تعاونی آموزش داده میشود.
ﺑﻨابراین ﺗوانمندﺳﺎزی فرایندی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮﻛﺲ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮای ﺧﻮدش اﺟﺮا ﻛﻨﺪ و ﭼﻴﺰی ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ دﻳﮕﺮی ﺑﺘﻮاﻧﺪ آن را ﺑﺮای ﻓﺮد اﻧﺠﺎم دﻫﺪ. اﻗﺪامپژوهی تلاش ﻣﻲﻛﻨﺪ از ﻃﺮﻳﻖ ﺷﻜﺴﺘﻦ ﺳﻠﺴﻠﻪﻣﺮاﺗﺐ ﻗﺪرت ﻣﻌﻤﻮل ﺑﻴﻦ ﻣﺤﻘﻖ و اﻓﺮاد ﻣﻮرد ﺗﺤﻘﻴﻖ، ﺑﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻗﺪرت ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ. ﻣﺮدﻣﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﺤﺖ اﻧﻘﻴﺎد ﺑﻮدهاﻧﺪ، در فرایند اﻗﺪامپژوهی ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ ﻳﺎد ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲﺗﻮان ﻣﺤﻴﻂ ﭘﻴﺮاﻣﻮن را از ﻃﺮﻳﻖ ﻋﻤﻞ ﺗﻐﻴﻴﺮ داد؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ اﻳﻦ رﻫﻴﺎﻓﺖ ﺑﺎ ﺗﻘﺴﻴﻢ و ﺗﺴﻬﻴﻢ ﻗﺪرت، ﺑﻪ اﺻﻼح رواﺑﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻲﭘﺮدازد[29]. در اقدامپژوهی مشارکتی، ﺑﺎ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑﺮ ﺗﺌﻮری ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی، روش اﺟﺮا از ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﺳﺖ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﺎن و ﺧﺒﺮﮔﺎن و دﻳﮕﺮان در اﺟﺮای ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ میشوند[19]. اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﺟﻨﺒﺸﻲ وﺳﻴﻊ ﺑﺎ ﻣﻨﺎبعی ﻣﺘﻌﺪد اﺳﺖ، اﻣﺎ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی ﻣﺮدم در ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ و تعاونیها ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد و ﺗﻐﻴﻴﺮ، وﺟﻪ ﻣﺸﺘﺮک همۀ روﻳﻜﺮدﻫﺎ در اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ اﺳﺖ. رﻫﺎﻳﻲ از ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫﺎی ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﺗﻮان ﻣﺮدﻣﻲ، ﻋﺼﺎره ﻣﻔﻬﻮم اﻗﺪامﭘﮋوﻫﻲ اﺳﺖ. از اﻳﻦ ﻣﻨﻈﺮ اﻧﺴﺎنﻫﺎ موجودات ﺧﻼقی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ اﮔﺮ ﻧﻴﺮوی ﺑﺎﻟﻘﻮه ﺧﻼﻗﻴﺖ را ﺑﻪ ﻇﻬﻮر برﺳﺎﻧﻨﺪ آنها را از ﺑﻲﻗﺪرﺗﻲ رهایی داده و به دﻳﺪن و ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺑﻬﺘﺮ ﺟﻬﺎن ﻛﻤﻚ میکند[29].
در اقدامپژوهی، تمامی کارآفرینان عضو تعاونی در ﺗﻌﻴﻴﻦ و ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﻮرد ﺗﺤﻘﻴﻖ، اﻧﺘﺨﺎب اﺑﺰار ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و شیوۀ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﮋوﻫﺶ دﺧﺎﻟﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺑﻪ ارﺗﺒﺎط و ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻋﻤﻴﻖ ﻓﺮد ﺑﺎ ﺟﻤﻊ اﻫﻤﻴﺖ ﻣﻲدﻫﺪ و ﻣﻌﺮﻓﺖﻫﺎ، ادراکها، ﻣﻬﺎرتﻫﺎ و ارزشﻫﺎی اﻓﺮاد را در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﻣﻲﻛﺸﺪ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﻪ آنان ﻛﻤﻚ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺧﻮد را از ﻗﻴﺪوﺑﻨﺪ ﺳﺎﺧﺖﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻏﻴﺮﻋﻘﻼﻧﻲ و ﻧﺎﻋﺎدﻻﻧﻪ رﻫﺎ ﺳﺎزﻧﺪ. اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺑﻪروﺷﻨﻲ ﺳﺮﺷﺎر از ﺟﻬﺖﮔﻴﺮیﻫﺎی ﻋﻤﻠﻲ و ارزﺷﻲ اﺳﺖ و ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻋﻼوه ﺑﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮ در وﺿﻌﻴﺖ ﻣﻮﺟﻮد و ﺑﻬﺒﻮد ﺷﺮاﻳﻂ اﻓﺮاد ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ، ﺑﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ داﻧﺶ ﻣﺤﻠﻲ ﻛﻪ ﻣﺒﺘﻨﻲﺑﺮ وﺿﻌﻴﺖ وﻳﮋه و ﺷﺮاﻳﻂ ﺧﺎص ﮔﺮوه اﻧﺴﺎﻧﻲ مشخصی اﺳﺖ، میانجامد که در ﺑﺮاﺑﺮ داﻧﺶ ﻋﺎم ﻣﻮرد ادﻋﺎی ﭘﺎراداﻳﻢ اﺛﺒﺎﺗﻲ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮد.
یکی از آموزههای همخوان با روح و فلسفه تعاونی و مورد توجه در مدیریت نوین، مؤلفه مدیریت مشارکتی است. مدیریت مشارکتی که برای تمام سازمانها توصیه شده است، در عرصه تعاون و تعاونیها جایگاه خاصی دارد، زیرا سرشت تعاونی با مشارکت پیوند خورده است. گرچه توجه به مشارکت بهعنوان یک ارزش با اندیشههای دموکراتیک در عصر مدرن ارتباط دارد، اما در دنیای دانش مدیریت و فنون مدیریتی نخستینبار با تحقیقات کرتلوین در اواخر دهه 1970 مورد توجه قرار گرفت. مدیریت مشارکتی متضمن این معناست که مدیران صرفنظر از رتبه و رده، همۀ کارکنان را در تمام تصمیمگیریها، ارزیابیها، و شور و مشورتها شریک میکنند و همواره سازوکارهای لازم را برای شرکت هرچه بیشتر اعضا و کارکنان در امور مختلف سازمان فراهم میآورند[39].
در حوزه مشارکت، عملپژوهی فرایندی اجتماعی است که جایگاه محقق در آن تعریف شده و بهعنوان تسهیلگر با اعضای سازمان همکاری میکند تا موقعیت خود را بهتر کنند. عملپژوهی به جای تحقیق «در» مردم به دنبال تحقیق «با» مردم است. بدینترتیب، بیشتر سرمایهگذاریهای کارآفرینانه، نتیجۀ کارهای تیمی و یا جفتشدن کنشگران است که فعالیت دستهجمعی، مشترک و گروهی نامیده میشود و به معنای مشغولشدن با تجربیات چشمگیر و کارآمد برای خلق همکاریهای موفقیت مشارکتی با ابزارهای مقرونبهصرفه و ذینفعانی است که خودشان ورود به این فرایند را انتخاب میکنند[24].
ﺗﺤﻘﻴﻖِ اﻗﺪاﻣﻲ ـ ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ با هدفِ ﺟﻠﺐ ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ اﻓﺮاد در اراﺋﻪ راهﺣﻞ ﺑﺮای ﻣﺸﻜﻼﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺣﻴﺎت ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ آنﻫﺎ ﺑﺮوز مییابد. وﻇﻴﻔۀ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎ را ﺗﻨﻈﻴﻢ و از آنﻫﺎ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻧﻪ اﻳﻦﻛﻪ ﻣﺴﻴﺮ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎ را در ﺟﺰﺋﻴﺎت مشخص سازد. ﻣﺸﺎرﻛﺖ، ﻛﻠﻴﺪ اﺣﺴﺎس ﺗﻌﻠﻘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺸﺎرﻛﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن را ﺑﺎ ﺻﺮف زﻣﺎن و اﻧﺮژی در ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی ﻧﻮع و ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺧﻮد ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻣﻲﻛﻨﺪ؛ ازاینرو این روش پژوهش ﭘﺲ از ﺗﺸﻜﻴﻞ ﮔﺮوهﻫﺎی ﺗﺤﻘﻴﻖ، اﻣﻜﺎﻧﻲ را ﻓﺮاﻫﻢ میآورد ﺗﺎ اﻋﻀﺎی ﮔﺮوهﻫﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﻣﺒﺎدﻟۀ اﻃﻼﻋﺎت و ﺑﺤﺚ و ﮔﻔﺖوﮔﻮ ﺑﭙﺮدازﻧﺪ. اﻟﺒﺘﻪ درجههای ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی اﻓﺮاد و ﮔﺮوهﻫﺎ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. برای مثال ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺮﺧﻲ اﻓﺮاد اﺣﺴﺎس ﺣﺎﺷﻴﻪایﺑﻮدن ﻛﻨﻨﺪ و ﻧﻘﺶ ﺧﻮد را در ﺣﺪ ﺗﺄﻳﻴﺪ ﻧﻈﺮ دﻳﮕﺮان ﺑﺪاﻧﻨﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ برخی ﻗﺎدر به بیان ﻧﻈﺮﻫﺎی ﺧﻮد نباشند ﻳﺎ ﻃﺮح ﻧﻈﺮ ﺧﻮد را در ﻛﻨﺎر ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺣﺮﻓﻪای ﻣﺤﻘﻘﺎن و ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن، ﺳﺒﻚ و ﺣﻘﻴﺮ بشمارند[29]. در اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ، روﺷﻨﮕﺮی و آﮔﺎهﻛﺮدن ﻣﺮدم در درﺟﻪ نخست، و ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖﺷﻨﺎﺳﻲ و روشﺷﻨﺎﺳﻲ در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﻌﺪی اﻫﻤﻴﺖ ﻗﺮار دارد. ازآﻧﺠﺎﻛﻪ داﻧﺶ و تجربۀ ﻣﺮدم ﺑﻪﺧﻮدیﺧﻮد ﻣﻬﻢ و ﺑﺎارزش انگاشته ﻣﻲﺷﻮد، ﻫﺪف اﺳﺎﺳﻲ اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺗﻮﻟﻴﺪ داﻧﺶ و ﻛﻨﺶ کاملاً سودمند ﺑﺎ اﻓﺮاد ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪﻛﺮدن آنان ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از داﻧﺶ ﺷﺨﺼﻲ خود است.
ﺗﺤﻘﻴﻖ اﻗﺪاﻣﻲ ـ ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ را ﻣﻲﺗﻮان فرایند ﺗﺤﻘﻴﻖ، آﻣﻮزش و ﻛﻨﺶ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮد. اﻳﻦ ﻧﻮع ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺑﻪ ﻣﺸﺎرﻛﺖ واﻗﻌﻲ و ﺧﺎﻟﺺ ﻣﺮدم ﻛﻪ رﻳﺸﻪ در ﺳﻨﺖﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻋﺎﻣﻪ دارد، اﻫﻤﻴﺖ ﻣﻲدﻫﺪ. همانند روح حاکم بر تعاونیها، دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ، ﻫﻤﻜﺎری و دﻳﮕﺮﺧﻮاﻫﻲ از ویژگیهای ﻣﺤﻮری اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ و ﮔﻔﺖوﮔﻮ اﺑﺰار آن اﺳﺖ. ﺑﻪ ﺑﻴﺎن دﻳﮕﺮ، تمامی اﻓﺮاد ﻣﻮرد ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺑﻪ ﻣﺸﺎرﻛﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن در فرایند ﺗﺤﻘﻴﻖ و ﻫﻤﻜﺎران ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. در اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻓﺎﺻﻠۀ ﺑﻴﻦ ﻣﺤﻘﻖ و اﻓﺮاد ﻣﻮرد ﺗﺤﻘﻴﻖ از میان میرود و اﻓﺮاد ﻣﺮﺗﺒﻂ با ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻓﺮﺻﺖ ﻣﻲﻳﺎﺑﻨﺪ نقش فعالی در ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺑﻪ ﻋﻬﺪه ﮔﻴﺮﻧﺪ. ازﺳﻮیدﻳﮕﺮ، ﺟﻬﺖﮔﻴﺮی اﻳﻦ رﻫﻴﺎﻓﺖ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻲ اﻏﻠﺐ ﺑﻪ ﺳﻮی ﮔﺮوهﻫﺎی کمتر برخوردار همانند اعضای تعاونیهای روستای و کشاورزی است.
توسعه فرهنگ کارآفرینی و حمایت از کارآفرینان برای پیشرفت و ایجاد اشتغال ضروری به نظر میرسد. در بخش کشاورزی و توسعه روستایی نیز که از آن بهعنوان محور توسعه یاد میشود، توجه به این مقوله، بسیار اثربخش و مفید است. توسعه کارآفرینی در جامعه نیازمند شناسایی راهکارهای مناسب است. در این میان، حمایت از کارآفرینان در قالب تشکّلهای تعاونی و توسعۀ فعالیتهای کارآفرینانه در آنها راهحل مناسبی است. از نظر اقتصادی، فعالیت تعاونیها به واحدهای کوچک و متوسط محدود میشود که باید توسعه بیابند و واحدهای بزرگتری را ایجاد کنند. شرکتهای تعاونی براساس شرایطی که در آن قرار دارند، میتوانند از روشهای مختلفی برای توسعه کارآفرینی استفاده کنند. اقدامپژوهی ناظر بر بهبود عملکرد است که معمولاً در زمان و محدودۀ خاصی قابل انجام بوده و با توان حرفهای کارگزاران بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی، سازگاری دارد. این تفکر میتواند برای توسعۀ دانش و آگاهی دربارۀ ماهیت مسائل و چالشهای اجتماعی امور تعاونیهای تولید روستایی به کار گرفته شود. اقدامپژوهی در تعاونیهای کارآفرین به طور ساده یادگیری از طریق اقدام و حلقه اتصال پژوهش و عمل است. این مدل کوششی است که میخواهد بین پژوهش بهعنوان وسیلهای برای آگاهی و دانستن تعاونگران ازیکسو و اقدام و عمل آنان ازسویدیگر، رابطهای پویا و ارگانیک برقرار کند.
عملپژوهی استفاده از اشکال مختلف دانش، شامل دانش نظری انتزاعی، دانش تجربی و دانش در عمل را تشویق میکند. این رویکرد به تولید دانش در هر مرحله و چرخه از روند آن میپردازد و همانند رویکردی عملگرایانه کارآفرینان متخصص را در مسیر دستیابی به دانش در فرایندهای خلق سرمایه جدید قرار میدهد. فرایند عمل پژوهشی دارای دو ویژگی فوریت و تکرار است که در یک زمینه آغاز میشود و از طریق چرخههای دوَرانی متعدد، برای ایجاد امکان تغییر در مسیر تحقیق کار میکند. هر چرخه با تشخیص مسائل آغاز و با برنامهریزی، اجرا و ارزیابی اقدامات ادامه مییابد. دانش حاصل از ارزیابیهای پیشین، شیوۀ تصمیمگیری در چرخههای بعدی را مشخص میکند به همین ترتیب، فرایند کارآفرینی پدیدهای است که در حالت جریان پایدار و از طریق رفتار کارآفرینانی شکل میگیرد که پاسخهای آن به فرصتهای درکشده ممکن است برای پیشبینی بسیار دشوار باشد[24].
در اقدامپژوهی، اعضا و مدیران تعاونیهای کارآفرین مسئلهای را شناسایی میکنند، کوششی را برای حل آن سازمان میدهند و چگونگی موفقیت خود را در مسیر حل مسئله ارزیابی میکنند؛ ازاینرو اقدامپژوهی بهعنوان پارادایم تحقیق، مبتنیبر تأمل و پاسخ مناسب یا اقدام در جهت بهبود یا ارتقای شرایط کارآفرینی تعاونیهای تولید کشاورزی و روستایی است و نقش محقق و افراد مشارکتکننده را بهعنوان عوامل دخیل در پژوهش میپذیرد. اقدامپژوهی بر مشارکت اجتماعی و توانمندسازی افراد در محیط کار و جامعه، فضای سازمانی تعاونی و ارتباط آن با محیط اطراف تمرکز دارد. بهطورکلی زیربناهای نظری اقدامپژوهی به فضای فکر و اندیشۀ حاکم بر تعاونی بسیار نزدیک است. در جدول شماره (1) تطبیق اصول تعاون و فلسفه فکری پارادایم اقدامپژوهی مشارکتی ارائه شده است و میتواند آغازی برای یک پژوهش و بررسی عمیق در این زمینه باشد.
جدول شماره 1. تطبیق اصول تعاون در کارآفرینی با ویژگیهای اقدامپژوهی مشارکتی
اقدامپژوهی مشارکتی |
اصول تعاون در کارآفرینی |
ردیف |
|
مشارکت در پژوهش آزادانه و بدون هرگونه اجبار و برای رهایی از قیدوبندهای ساختگی در ساختار اجتماعی حاکم است. |
عضویت اختیاری و آزاد |
1 |
|
در فضایی مردمسالار همه دارای حق اظهارنظر دربارۀ موضوع پژوهش هستند و فعالانه در سیاستگذاری و تصمیمگیری مشارکت میکنند. |
کنترل دموکراتیک توسط اعضا |
2 |
|
مشارکتبنیان و زیربنای فکری پژوهش است که هدف نهایی آن توانمندسازی و تعالی معنوی جامعه است. |
مشارکت اقتصادی اعضا |
3 |
|
پژوهش فرایندی کاملاً خوداتکا بوده و افراد به جای آنکه به سفارش و درخواست یک مؤسسه، ابزار پژوهش و صرفاً تکمیلکنندۀ پرسشنامههای از پیش تعیینشده باشند، برای بهبود شرایط و یافتن پاسخ به مشکلاتشان متعهدانه مشارکت میکنند. |
خودگردانی و عدم وابستگی |
4 |
|
شرکتکنندگان میکوشند با هم گفتوگو کنند، اطلاعات خود را دربارۀ موضوع پژوهش با دیگران به اشتراک بگذراند و از همدیگر یاد بگیرند. |
آموزش، کارورزی و اطلاعرسانی |
5 |
|
همکاری متقابل براساس اعتماد بین پژوهشگران تسهیلگر و اعضای جامعه محلی و متقاضی تغییر، و توجه به استانداردهای مشترک برای رسیدن به همگرایی از طریق هماندیشی و مذاکره مورد توجه است و کوششهای فرابخشی توسعه مییابد. |
همکاری بین تعاونیها |
6 |
|
موضوع پژوهش در بستر جامعه، برای پاسخ به چالشها و تغییر شرایط موجود از جمله بهبود معیشت و اشتغال پایدار تعیین میشود. |
توجه به جامعه |
7 |
|
در مجموع مشابهتهای بسیاری بین فرایند کارآفرینی و عملپژوهی، تا حدودی مبهم، اما جالب است. آیا تحقیقات کارآفرینی در حال تغییر و تبدیل شکل است؟ درحالیکه کاربرد عملپژوهی در مطالعات کارآفرینی، شهودی و مبتنیبر درک مستقیم است، تنها تعداد معدودی از دانشپژوهان کارآفرینی، این روش تحقیق را به کار گرفتهاند. شاید کمتوجهی به عملپژوهی در تجربههای کارآفرینی عوامل مختلفی دارد: ماهیت بالقوۀ این فرایند ممکن است همیشه گزینۀ مناسب برای محققان در مؤسسههای علمی ارائه نکند. همچنین گرایش عمومی نشریههای برتر، توجه به مطالعات اثباتگرایانه و کمّی است. علاوهبر این، به دلیل جوانبودن نسبی رشته کارآفرینی، هنوز با روشهای تحقیق کیفی که ممکن است دیدگاههای نوینی را در مورد این پدیده ارائه کنند، فاصله دارد.