نوع مقاله : مقاله پژوهشی (کاربردی)
نویسندگان
1 دانشجوی کارشناسیارشد، مطالعات برنامه درسی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
2 استاد، گروه علوم تربیتی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
3 استادیار، گروه علوم تربیتی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Vocational education a Key role in employment because of the training and skills needed to enable people to get jobs. the importance of the role of technical and vocational education in economic development and employment, It has tried to orient the system towards the development of technical and vocational education with the aim of educating the community on the skills and skills needed. On the other hand, competency-based education is an educational model in technical and vocational education that focuses on professional competencies. According to this, the aim of this study is to investigate the content of technical and vocational textbooks based on the level of attention to professional competencies. In this study, content analysis method has been used. The statistical population includes all technical and vocational books that comprise 589 books in the cluster of technical and non-technical technical courses in 41 fields. Using the sampling method, four workshop books were aimed at innovation, entrepreneurship, application of new technologies, work environment requirements and production management, common among all disciplines. A tool for measuring was the researcher-made checklist of content analysis. For data analysis based on content analysis method, Shannon entropy technique was used. Content validity was obtained using CVR 0.90.The agreement coefficient for the reliability evaluation was 0.90, too. The results of this research in the reviewed books indicate that, in total, 558 frequencies are considered as a component of technical and non-technical competencies. The highest frequency was related to non-technical competencies. In the component of technical competency, the highest frequency with respect to skill index was observed with 72 frequency and non-technical competency component with respect to business skill index was with 154 frequency.
کلیدواژهها [English]
امروزه یکی از دغدغههای مهم و جدی سیاستگذاران و برنامهریزان نظامهای آموزشی در همۀ کشورها، اعم از توسعهیافته و درحالتوسعه، گذار دانشآموزان از مدرسه به بازار کار است. روندهای تازه در علم و فناوری و نیازهای شدید بازار کار به نیروهای توانمند و چابک در بدنه تولید، پایههای رویکردهای پیشین در پرورش دانشگاهی نیروهای تولید را لرزان ساخته است. ازیکسو پیشرفت دانش در حوزههای فناوری بهقدری با سرعت انجام میشود که مجالی برای پرورش نیروهای دانشگاهی در زمان حال باقی نمیگذارد و ازسویدیگر، این پیشرفتها محیط بیرون را برای سازمانهای فاقد نیروهای ماهر و منعطف، نامطمئن و پیشبینیناپذیر ساخته است؛ بنابراین سازمانها به آموزشهایی نیاز دارند تا در کوتاهترین زمان نیروی کار خود را به شکل انعطافپذیر، پاسخگو و با قابلیتهای بالا پرورش دهند[1].
آنچه معمولاً کمتر بدان توجه میشود، این است که هنرجویان برای ورود به بازار کار علاوهبر مهارتهای فنی و تکنیکی که «مهارت سخت» خوانده میشود، به مهارت نرم که شامل شیوۀ تعامل اجتماعی با مشتریان و توجه به واقعیتهای محیطی میشود هم نیاز دارند. این وظیفۀ تربیتی و اخلاقی مدارس فنیوحرفهای است که تلفیقی واقعی میان مهارتهای حرفهای ازیکسو و آموزش شیوۀ زندگی مبتنیبر شایستگی ازسویدیگر به وجود آورند تا شکاف و تضادی میان موفقیت شغلی و عمل مبتنیبر شایستگی به وجود نیاید[2].
هدف اصلی آموزشهای فنیوحرفهای، تربیت نیروی کار مورد نیاز بخشهای مختلف جامعه است[3] و با توجه به اهمیت نقش آموزشهای فنیوحرفهای در توسعه اقتصادی و اشتغال، در طراحی نظام جدید آموزش متوسطه، کوشش شده است تا جهتگیری به سمت توسعۀ آموزشهای فنیوحرفهای با هدف آموزش فنون و مهارتهای مورد نیاز جامعه باشد. یکی از هدفهای اصلی هر نظام آموزش فنیوحرفهای، تربیت نیروهایی است که بتوانند از مهارتهای کسبشده در جریان آموزش، به طور موفقیتآمیز در محیط کار بهرهبرداری کنند و با کارایی بالا به انجام امور بپردازند؛ هدف آن است که کیفیت آموزش فنیوحرفهای موجب بالارفتن کارایی و کارآفرینی نیروی انسانی برای کمک به رشد اقتصادی و اشتغال در جهت بهبود کیفیت زندگی مردم شود[4].
در آموزشهای فنیوحرفهای به دلیل همزمانیِ آموزشهای نظری و عملی، توانایی زیادی در تشکیل سرمایه انسانی و تربیت کارگر دانشمدار وجود دارد. از منظر نظریه سرمایه انسانی، آموزش عمومی موجد سرمایه عمومی است و آموزش فنیوحرفهای موجد سرمایه اختصاصی است. مزیت دیگر این است که به اتکای مهارتهای کسبشده، دارندگان آن را برای بهدستآوردنِ جایگاههای شغلی بیشتر آماده میسازد و همین بینش سبب شده است در بیشتر کشورهای جهان ـ حتی در سیستمهای آموزشوپرورش ـ از دیرباز در کنار مقاطع تحصیلی آموزشهای عمومی، آموزشهای فنیوحرفهای نیز مورد توجه قرار گیرد[5]. در واقع آموزشهای فنیوحرفهای تا اندازۀ زیادی میتوانند در هریک از جنبههای کشاورزی، صنعت و خدمات برای فراگیران خود اشتغال ایجاد کنند و در راهاندازی مؤسسهها و تعاونیهای تولیدی و خدماتی برای هنرجویانِ آموزشدیده، نقش مؤثری داشته باشند[6].
آموزش مبتنیبر شایستگی مدلی آموزشی است که در سالهای اخیر مورد توجه صاحبنظران و استفادۀ سازمانها و مؤسسههای تولیدی و خدماتی قرار گرفته است[7]. آموزش مبتنیبر شایستگی، رویکردی در آموزش فنیوحرفهای است که بر شایستگیهای حرفهای تمرکز دارد که آنها را پیامدهای آموزشی در نظر میگیرد و فرایند نیازسنجی، طراحی و تدوین برنامه درسی و ارزشیابی، براساس آنها انجام میشود. شایستگیها میتوانند به شایستگیهای فنی (در یک حرفه یا مجموعهای از حرفهها) و غیرفنی دستهبندی شوند. منظور از شایستگیهای فنی، «ترکیبِ دانش، مهارتها و تواناییهاست که عملکرد بالاتر از متوسط را متمایز میکند». براساس تعریف وزارت آموزشوپرورش، شایستگیهای غیرفنی شاملِ مهارتهای تفکر، مهارتهای شخصیتی و اخلاق حرفهای، مهارتهای کار تیمی، مهارتهای مدیریت کار و کیفیت، مهارتهای مدیریت منابع، مهارتهای سواد اطلاعاتی، مهارتهای کسبوکار، مهارتهای اساسی و مهارتهای یادگیری مادامالعمر است[8].
برنامه درسی مبتنیبر شایستگی از نظر ویژگیهای منحصربهفردش، در سالهای اخیر مورد توجه خاص اغلب نظامهای آموزشی جهان قرار گرفته است. بهزعم صاحبنظران، نقاط قوت این رویکرد موجب شده است تا میزان استفاده از آن، رو به افزایش باشد[9]. برنامه درسی مبتنیبر شایستگی بر رشد شایستگیهای اساسی مورد نیاز در زندگی اجتماعی تأکید دارد[10]. برنامه درسیِ مبتنیبر شایستگی براساس تشخیص و تعیین شایستگیها صورت میگیرد. دانش و مهارتهای مورد نیاز نیز با توجه به شایستگیهای تعیینشده مشخص میشوند[11]. همچنین برنامه درسی مبتنیبر شایستگی دربارۀ عملکرد حرفهای فارغالتحصیلان نظام آموزشی است[12].
یکی از رسالتهای اساسیِ برنامه درسی، فراهمکردن شرایطی است که در آن منابع انسانی از دانش، نگرش و مهارتهایی برخوردار شوند که با نیازها و شرایط متغیر و نوین اقتصادی، صنعتی و بازار مشاغل متناسب و هماهنگ باشد[13]. در نظام آموزشوپرورش ایران نیز کتاب درسی مهمترین محتوای آموزشی است که در اختیار معلمان قرار میگیرد و تنها با اتکا بر محتوای دروس، مفاهیم، اولویتها و ارزشهای مطرحشده در کتابهای درسی است که فرایند یاددهی ـ یادگیری هدایت میشود؛ ضرورت بررسی و تحلیل محتوای کتابهای درسی و به دنبال آن بازنگری و اصلاح آنها براساس مقتضیات آموزشوپرورش در دنیای پیچیده و پُرچالش امروز بیش از پیش احساس میشود. برنامههای درسی محل مناسبی برای ارائه دانش، تغییر نگرش و آموزش مهارتهایی است که به دانشآموزان بهعنوان بزرگسالان و تصمیمگیرندگان آینده کمک خواهد کرد تا کمتر با مشکلات روبهرو شوند و در صورت مواجهه با مشکلات، تصمیمهای سازندهای بگیرند[14]. بر این مبنا، با توجه به اهمیت و جایگاهی که کتابهای درسی در آموزش مفاهیم به افراد دارند و ازآنجاکه امروزه داشتنِ مهارتهای مورد نیاز بازار و بحث اشتغال بیش از پیش مطرح است و از سویی آموزشهای فنیوحرفهای میتواند با انتقال مهارت و شایستگی مورد نیاز، پاسخگوی نیازهای درحالتغییر بازار کار و برابری فرصتها برای همۀ افراد باشد و به طور چشمگیری از ضایعات و هزینههای تولید بکاهد، و ازآنجاکه پژوهشی که با تکیه بر کتابهای درسی در سیستم آموزشی به این مهم پرداخته باشد، یافت نشد، ازاینرو پژوهش حاضر، به تحلیل محتوای کتابهای درسی فنیوحرفهای از نظر میزان توجه به شایستگیهای حرفهای در ایران پرداخته است.
پژوهشی که در ارتباط مستقیم با موضوع پژوهش باشد، مشاهده نشده است. پژوهشهایی در آموزش پزشکی، برخی با عنوانِ مهارتآموزی دانشجویان، تعدادی در مورد شایستگیهای فردی و اجتماعی کارکنان و برخی در مورد آموزش مدیران آورده شده است. در اینجا پژوهشهایی که ارتباط نزدیکتری با موضوع پژوهش دارند، بیان میشوند.
هدایتی و همکاران (1395) پژوهشی را با عنوانِ «تأملی بر برنامه درسی مبتنیبر شایستگی در آموزش پزشکی» انجام دادند. نتایج این پژوهش بر توجه بیش از پیش سیاستگذاران و دستاندرکاران نظام آموزشعالی و همچنین کاربرد این رویکرد در نظام آموزش پزشکی تأکید دارد[15]. صالحی عمران و رحمانی قهدریجانی (1391) مطالعهای با عنوان بررسی شایستگیهای کانونی در برنامههای آموزشهای فنیوحرفهای انجام دادهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد تهیه و تنظیم مهارتها و شایستگیهای کانونی در محتواهای برنامه آموزش فنیوحرفهای، از مهمترین چالشهای برنامهریزان آموزشی و درسی است. شایستگیهای کلیدی مانند مهارت حل مسئله، مهارتهای کار با رایانه، داشتن تفکر استراتژیک، و مهارت زبان انگلیسی همواره در بخشهای اشتغال از جایگاه خاصی برخوردار بودهاند[16]. در پژوهش دیگری، مؤمنی مهمویی و شریعتمداری (1387) به طراحی الگوی برنامه درسی مبتنیبر شایستگی برای مقطع کارشناسی رشته آموزش ابتدایی پرداختند. محققان در این پژوهش، شایستگیهای مورد نیاز دانشآموختگان مقطع کارشناسیِ رشته آموزش ابتدایی را شناسایی و طبقهبندی کردند و براساس آن، عناصر هدف، محتوا و ماده درسی، روش (راهبردهای تدریس) و ارزشیابی را در الگوی خود مورد توجه قرار دادند[17].
زلر[2] و همکاران (2016) در پژوهشی به منظور طراحی و اجرای «برنامه آموزش پزشکی در جهت انتقال شایستگیها»، عناصر و مؤلفههای اهداف، محتوا، ابزار سنجش، زمانبندی سنجش، استانداردهای ارزشیابی و زمان اتمام برنامه را در پژوهش مورد توجه قرار دادهاند. آنها در بُعد اهداف به دانش کاربردی، در بعد محتوا به همکاری مدرس و یادگیرنده، در بعد ابزارهای سنجش به مقیاسهای چندمنظوره، در بعد زمانبندی سنجش به سنجش تکوینی، در بعد استانداردهای ارزشیابی به آزمونهای معیارمحور و در زمان اتمام برنامه، به متغیربودنِ زمان اشاره و تأکید داشتند[18].
آندروناچ[3] و همکاران (2015) در پژوهشی به بیان «الگویی نظاممند برای طراحی برنامه درسی مبتنیبر شایستگی» پرداختند. در این پژوهش عنوان شده است که شایستگیها دربردارندۀ سه بُعد مهارت، دانش و نگرش است. این شایستگیها به واسطۀ این سه نوع محتوا و از طریق راهبردهای آموزشیِ ارائهشده و در نهایت فرایند طراحی با ارزشیابی و ارائه بازخورد شکل میگیرند[19].
«تحلیل پدیدارشناختی اجرای آموزش مبتنیبر شایستگی در آموزشعالی»، عنوان پژوهش دیگری است که توسط کوآنر[4] و همکاران (2015) انجام شده است. در برنامه درسی مبتنیبر شایستگی، در عنصر یادگیرنده، معلم به نفع فعالیت یادگیرندگان از نقش تعیینگری خود میکاهد. در عنصر روشهای تدریس، اغلب از سخنرانی، روش سمینار، پروژه و موقعیتهای شبیهسازیشده استفاده میشود. در عنصر ارزشیابی که اغلب ناظر بر مشارکت یادگیرندگان است نیز روشهای سنجش مداوم و ارزشیابی همگنان، مطالعه موردی و خودارزشیابی به کار میرود [20].
نوآوری |
کارآفرینی |
تجارت |
سواد خواندن |
نوشتن |
حسابکردن |
استفاده از فناوری |
مهارتهای اساسی |
مهارتهای یادگیری مادامالعمر |
یادگیری و توسعه شایستگی |
یادگیری و توسعه دانش |
مهارتهای کسبوکار |
مهارتهای سواد اطلاعاتی |
ساماندهی اطلاعات |
تغییر و تبادل اطلاعات |
کاربرد فناوری اطلاعات |
مهارتهای مدیریت کار و کیفیت |
مهارتهای مدیریت منابع |
شایستگیهای غیرفنی |
جمعآوری اطلاعات |
خودمدیریتی |
مدیریت کارها |
مدیریت پروژهها |
مدیریت کیفیت |
مدیریت زمان |
مدیریت مواد |
مدیریت منابع مالی |
مدیریت منابع انسانی |
شرکت در اجتماعات |
رهبری تیم |
احترامگذاشتن به ارزشهای کار تیمی |
مهارتهای اخلاق حرفهای |
مهارتهای کار تیمی |
ایفای نقش در سیستم |
مهارتهای تفکر |
درستکاری |
کسب حلال |
مسئولیتپذیری |
تعالی فردی |
شایستگیهای حرفه ای |
مهارت |
توانایی |
تفکر منطقی |
تفکر انتقادی |
تفکر خلاق |
تفکر سیستمی |
دانش |
شایستگیهای فنی |
شکل شماره 1. مدل مفهومی پژوهش
1. میزان توجه به شایستگیهای فنی در کتابهای درسی شاخه فنیوحرفهای چه اندازه است؟
2. میزان توجه به شایستگیهای غیرفنی در کتابهای درسی شاخه فنیوحرفهای چه اندازه است؟
در این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. واحد تحلیل نیز جمله (متن، پرسشها و تمرینها و تصاویر) است. برای تحلیل محتوا مراحل مختلفی طی میشود که از جمله میتوان به سه مرحله اشاره کرد:
1. مرحله پیش از تحلیل (آمادهسازی و سازماندهی)
2. بررسی مواد (پیام)
3. پردازش نتایج[21]
مرحله نخست: بهدستآوردن ماتریس فراوانیهای جدول فراوانی، بهنجارشده، براساس رابطه زیر:
رابطه (1)
مرحله دوم: بار اطلاعاتی هر مقوله را محاسبه کرده و در ستونهای مربوط قرار میدهیم و برای این منظور از رابطه زیر استفاده میکنیم:
رابطه (2)
مرحله سوم: با استفاده از بار اطلاعاتی مقولهها (n... و 2و j=1)، ضریب اهمیت هریک از مقولهها محاسبه شده است. هر مقولهای که دارای بار اطلاعاتی بیشتری باشد از درجه اهمیت (WJ) بیشتری نیز برخوردار است که برای محاسبه ضریب اهمیت از رابطه زیر استفاده شده است:
رابطه (3)
جامعه آماری شامل کلیه کتابهای فنیوحرفهای است که با استفاده از سرشماری چهار کتاب انتخاب شدند: «کارگاه نوآوری و کارآفرینی»، «کاربرد فناوریهای نوین»، «الزامات محیط کار» و «مدیریت تولید» (مشترک بین همه رشتههای فنیوحرفهای). واحد تحلیل نیز جمله (متن، پرسشها و تمرینها و تصاویر) است. روایی نیز با طرح این پرسش همراه است که آیا ابزار سنجش واقعاً مفهوم موردنظر را میسنجد یا خیر[22]. برای تأیید مؤلفههای مورد بحث، علاوهبر اینکه از منابع در دسترس استفاده شد، به تأیید تعدادی از صاحبنظران نیز رسید و روایی محتوایی آن با استفاده از CVR[5]، 90 /0 به دست آمد. جهت برآورد پایایی از سه ارزیاب خواسته شد مؤلفههای پژوهش حاضر را بررسی کنند. توافق در این رابطه بررسی شد و ضریب توافقی[6] آن برابر با 90 /0 است.
ابتدا مجموع فراوانیهای بهدستآمده برحسب هر مؤلفه در جدول تهیه شد، سپس دادههای این جدول براساس مرحله نخست روش آنتروپی شانون، به صورت بهنجارشده درآمدند. براساس مرحله دوم، مقدار بار اطلاعاتی دادهها به دست آمد و در انتها بر مبنای مرحله سوم، ضریب اهمیت اطلاعات بهدستآمده تعیین شد تا مشخص شود بیشترین میزان توجه و اهمیت به کدام مؤلفه تعلق دارد.
همانطور که در جدول شماره 1 مشخص است، در مؤلفه شایستگیهای فنی، شاخصِ دانش با 40 فراوانی، مهارت با 72 فراوانی و توانایی با 41 فراوانی در کتابهای درسی مشاهده شد. گفتنی است بیشترین میزان فراوانی مربوط به شاخص مهارت بوده است.
جدول شماره 1. توزیع فراوانی مؤلفهها و شاخصها در کتابهای مورد بررسی
مؤلفهها |
شاخصها |
فراوانی |
جمع |
شایستگیهای فنی |
دانش |
40 |
153 |
مهارت |
72 |
||
توانایی |
41 |
||
شایستگیهای غیرفنی |
مهارتهای تفکر |
20 |
405 |
مهارتهای اخلاق حرفهای |
5 |
||
مهارتهای کار تیمی |
6 |
||
مهارتهای مدیریت کار و کیفیت |
29 |
||
مهارتهای مدیریت منابع |
47 |
||
مهارت سواد اطلاعاتی |
44 |
||
مهارت کسبوکار |
152 |
||
مهارتهای اساسی |
102 |
||
مهارتهای یادگیری مادامالعمر |
0 |
||
جمع |
558 |
با توجه به جدول شماره 1، از مؤلفههای مورد بررسی، بیشترین فراوانی مربوط به شایستگیهای غیرفنی بوده است. در مؤلفه شایستگیهای فنی، بیشترین فراوانی در ارتباط با شاخص مهارت با 72 فراوانی و در مؤلفه شایستگیهای غیرفنی، مربوط به شاخص مهارت کسبوکار با 154 فراوانی بوده است. در مؤلفه شایستگیهای فنی، شاخصِ دانش با 40 فراوانی، مهارت با 72 فراوانی و توانایی با 41 فراوانی در کتابهای درسی مشاهده شد. بیشترین فراوانی مرتبط با شاخص مهارت بوده است. برای مثال، در صفحه سوم در کتابِ کاربرد فناوری نوین، دانش اطلاعات کاربردی و سازماندهیشده برای حل مسئله، بیانگر دانش است. در صفحه 56 کتاب الزامات، آفیس در زبان انگلیسی به معنای محیط کار است. امروزه مهارت کار با این نرمافزارها یکی از شروط استخدام نیروی کار، بهویژه در مشاغل خدماتی است که بیانگر مهارت است. در کتاب کاربرد فناوری نوین در صفحه 136، غربالگری ایدهها به مفهوم انتخاب ایدههای مناسب است.
براساس جدول شماره 1، در ارتباط با شایستگیهای غیرفنی، بیشترین فراوانی مربوط به تفکر خلاق با 13 فراوانی و کمترین مربوط به تفکر سیستمی با صفر فراوانی بوده است. برای مثال، در صفحه 16 کارگاه نوآوری و کارآفرینی، یکی از روشهای سادۀ محاصرهکردن هر موضوعی، پرسیدن شش سؤال کلیدی دربارۀ آن است. این سؤالهای معروف همه با «چه» آغاز میشوند: چه چیزی؟ (چیستی)؛ چرا؟؛ چه زمانی؟ (کی)؛ چه جایی؟ (کجا)؛ چه کسی؟ (کی)؛ چطور؟ (چگونه). وقتی اینها را دربارۀ هر چیزی و هر کسی بپرسیم، اطلاعاتمان نسبت به آن کاملتر میشود. پرسشهایی که با این واژهها آغاز میشوند، فرصت نقادی و بهچالشکشیدن موضوع را فراهم میآورد که از این منظر بیانگر تفکر انتقادی است. در کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی، در صفحه 23 بیان شده است که برای زیادکردن تعداد ایدهها و تولید راهحل، ابزارها و روشهای مختلفی وجود دارد. کار مشترک همۀ آنها، بهکارگیری تخیل و توان فانتزی نگاهکردن افراد برای افزایش هرچه بیشتر تعداد ایدهها و بالابردن شانس یافتن ایدهای کاربردی و جدید است تا بهعنوان بهترین راهحل مسئله به کار گرفته شود. این روشها با نام روشهای ایدهپردازی یا خلاقیت معرفی میشوند که بیانگر تفکر خلاق است.
در شاخص اخلاق حرفهای تنها به مسئولیتپذیری توجه شده است و میزان مشاهده در کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی برابر با 4 فراوانی و در کتاب مدیریت تولید 1 مورد بوده است. به درستکاری، کسب حلال و تعالی فردی توجهی نشده بود. در صفحه 95 کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی، آمده است: «مدرسه را در قالب گروه در نظر بگیرید. آرمان مشترک این گروه چیست؟ نقشهای اعضای گروه را بنویسید. حالا بهنوبت هرکس نقشی را انتخاب کند و بگوید در این نقش چه وظایف و مسئولیتهایی دارد. برای انجام بهتر نقش خود چهکار میکردید»، این موارد بیانگر مسئولیتپذیری است.
در راستای شاخص کار تیمی، ایفای نقش در سیستم، 4 مورد، و رهبری گروه و احترامگذاری به ارزشهای دیگران در کار تیمی 1 بار در کتابها مشاهده شد. در زمینۀ شرکت در اجتماعات، موردی یافت نشد.
در ارتباط با شاخص مدیریت کار و کیفیت، در کتاب مدیریت تولید به شاخص مدیریت کار و کیفیت توجه شده است که در ارتباط با خودمدیریتی 7 مورد، مدیریت پروژهها 17 مورد، مدیریت کیفیت 2 مورد و مدیریت کارها موردی مشاهده نشد. در کتاب الزامات محیط کار نیز 1 مورد به خودمدیریتی، 1 مورد مدیریت پروژهها و 1 مورد مدیریت کیفیت پرداخته شده بود. برای مثال، در صفحه 25 کتاب مدیریت تولید، توانایی کنترل واکنشهای هیجانی توسط خودِ فرد در مقابل همۀ مردم در شرایط مختلف را خودمدیریتی میگویند. این مطلب بیانگر خودمدیریتی است. در کتاب مدیریت تولید صفحه 107، مدیریت پروژه به معنای «تخصیص، پیگیری و بهکارگیری منابع برای رسیدن به اهداف مشخص در دوره زمانی خاص» است؛ ازاینرو برای اینکه هر پروژه بهموقع و مطابق بودجۀ تعیینشده انجام گیرد، به مدیریت مناسب نیاز است.
در صفحه 95 کتاب مدیریت تولید آمده است: «بهترین کاری که یک سازنده در مورد محصول خود میتواند انجام دهد، شناسایی دلایل تغییرات محصول و برقراری ضوابطی برای کنترل عوامل مؤثر در تغییرات است». این متن خود بیانگر مدیریت کیفیت است. بیشترین فراوانی و توجه به شاخص مهارت مدیریت منابع نیز در کتاب مدیریت تولید بوده است. مدیریت منابع در قالب مدیریت زمان، مواد، منابع مالی و انسانی مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین میزان فراوانی مربوط به مدیریت زمان با 19 مورد مشاهده، پس از آن مدیریت مواد با 15 فراوانی بوده است. کمترین میزان مشاهده نیز مربوط به مدیریت مالی بوده است. جدای از این کتاب، تنها 1 مورد مدیریت زمان، مواد و منابع مالی در کتاب الزامات محیط کار و 1 مورد در ارتباط با مدیریت منابع انسانی در کتاب کاربرد فناوری نوین مشاهده شد. برای مثال در صفحه 53 کتاب مدیریت تولید آمده است: «هرکس از زمان خودش حداکثر بهره را ببرد و بیشترین بهرهوری را داشته باشد...». شکل صفحه 53 کتاب مدیریت تولید نیز بیانگر مدیریت زمان است. در صفحه 42 کتاب مدیریت تولید آمده است: «برنامهریزی مناسب برای استفاده بهینه، بهموقع و بهاندازۀ منابع مورد نیاز برای تولید یک محصول است». این خود بیانگر مدیریت مواد است. در صفحه 43 کتاب مدیریت تولید، در مدیریت مالی سعی شده است کلیه مسائل پولی، مالی و سرمایهگذاری طوری مدیریت شوند که منافع شرکت یا سازمان به حداکثر برسد. در ارتباط با مدیریت منابع انسانی، صفحه 44 در کتاب مدیریت تولید، شناسایی، انتخاب، استخدام، تربیت و پرورش نیروی انسانی به منظور دستیابی به اهداف سازمان آمده است. شکل صفحه 44 همان کتاب نیز به این شاخص اشاره میکند.
در راستای شاخص مهارت سواد اطلاعاتی، بیشترین فراوانی مربوط به جمعآوری اطلاعات با 19 فراوانی و کمترین مربوط به تغییر و تبادل اطلاعات با 3 فراوانی بوده است. برای مثال در کتاب کاربرد فناوری نوین صفحه 43 آمده است: «فرض کنید میخواهید محصول یا خدمت جدیدی تولید کنید. بدینمنظور به اطلاعاتی در مورد طراحی، تولید، بازار هدف و غیره نیاز است. شبکههای اجتماعی، محل انجام این کار است». در صفحه73 کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی آمده است یک محصول یا خدمت یا کسبوکار را انتخاب کنید. حداقل با 10 نفر از مشتریان آن مصاحبه کنید، سپس پاسخها را بررسی و دستهبندی کنید. این متن بیانگر ساماندهی اطلاعات است. در راستای تبادل اطلاعات، در کتاب الزامات محیط کار صفحه 25 ارتباط تعریف شده است که عبارت است از کوششی آگاهانه و با قصد قبلی که با هدف تعامل، تبادل اطلاعات، انتقال تجارب، نفوذ در دیگران، هدایت تفکر و باور افراد انجام شود.
در ارتباط با مهارت کسبوکار بیشترین فراوانیِ مشاهدهشده در ارتباط با نوآوری و بیشترین موارد مشاهدهشده در کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی بوده است. برای مثال در صفحه 62 در کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی، مهندس بهروز پورشریفی (فرمانده مهندسی رزمی جهاد سازندگی) با ارائه طرحی توانست پل معلقی بسازد که سریع نصب شود. این پل را از طریق فشردن یونولیتها و انداختن یک ورق فلزی عاجدار روی آنها در کارخانههای کشور ساختند... شکل صفحه 61 نیز در کتاب مدیریت تولید بیانگر نوآوری بوده است. در صفحه 49 همان کتاب، در ارتباط با کارآفرینی آمده است: «کارآفرینان برای گسترش کسبوکار خود باید با افراد جدید آشنا شوند و با آنها ارتباط برقرار کنند...». در صفحه 45 کتاب کاربرد فناوریهای نوین آمده است: «هر توافقی که با ردوبدلکردن پول یا معادل آن انجام شود، تجارت است. کسبوکار مفهوم گستردهتری دارد و تجارت بخشی از آن است».
در راستای مهارتهای اساسی، بیشترین فراوانی در کتاب الزامات محیط کار مشاهده شد. کمترین فراوانی نیز در کتاب کاربرد فناوری نوین بوده است؛ رویهمرفته، بیشترین توجه به مهارت استفاده از فناوری با 83 فراوانی و کمترین مورد مشاهده در ارتباط با حسابکردن بوده است که موردی پیدا نشد. برای نمونه، در راستای مهارت نوشتن در صفحه 198 کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی آمده است: «نقشه ذهنی، روش ترسیمی جایگزین یادداشتبرداریهای سنتی است که به طور خارقالعادهای منظم، ساختارپذیر، چشمنواز و از همه مهمتر کامل است. در هنگام نوشتن مطالب باید تا حد امکان خلاصه بنویسید». شکل صفحات 4، 5 و 13 در کتاب کاربرد فناوریهای نوین، بیانگر استفاده از فناوری است. همچنین نتایج بهدستآمده نشان داد به مهارتهای یادگیری مادامالعمر توجهی نشده است.
جدول شماره 2. داده بهنجار مؤلفهها و شاخصها در کتابهای مورد بررسی
مؤلفهها |
شاخصها |
درصد |
شایستگیهای فنی |
دانش |
261/0 |
مهارت |
470/0 |
|
توانایی |
267/0 |
|
شایستگیهای غیرفنی |
مهارتهای تفکر |
047/0 |
مهارتهای اخلاق حرفهای |
011/0 |
|
مهارتهای کار تیمی |
014/0 |
|
مهارتهای مدیریت کار و کیفیت |
069/0 |
|
مهارتهای مدیریت منابع |
112/0 |
|
مهارت سواد اطلاعاتی |
105/0 |
|
مهارت کسبوکار |
369/0 |
|
مهارتهای اساسی |
244/0 |
|
مهارتهای یادگیری مادامالعمر |
0 |
جدول شماره 3. میزان بار اطلاعاتی در کتابهای مورد بررسی
شایستگیهای غیرفنی |
شایستگیهای فنی |
|
844/0 |
642/0 |
میزان بار اطلاعاتی (Ej) |
جدول شماره 4. ضریب اهمیت در کتابهای مورد بررسی
شایستگیهای غیرفنی |
شایستگیهای فنی |
|
716/0 |
284/0 |
ضریب اهمیت |
بر مبنای جدول شماره 4 میتوان گفت بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه شایستگیهای غیرفنی با مقدار 716/0 و کمترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه شایستگی فنی با مقدار 284/0 است.
در محتوای کتابهای مورد بررسی به مؤلفههای شایستگیهای فنی (دانش، مهارت و توانایی) به میزان متفاوتی توجه شده بود. در مجموع، بیشترین توجه به مؤلفه مهارت و کمترین توجه به مؤلفه دانش شده است. در هر چهار کتاب به شایستگیهای فنی توجه شده بود. نتایج پژوهش حاضر با پژوهش توسط آندروناچ و همکاران (2015) در طراحی الگوی برنامه درسی مبتنیبر شایستگی همسوست که به سه بعد مهارت، دانش و نگرش اشاره کردهاند[19]. در تحلیل یافتهها میتوان گفت رویکرد جدید آموزشوپرورش، آموزش مبتنیبر شایستگی است که هدف آن آموزش و تدریس با روش فعالیتمحور و درهمتنیدگی دانش، مهارت و نگرش برای کسب شایستگی و تربیت و پرورش نیروی کار شایسته برای بازار کار است. در برنامههای موضوعمحور، تأکید بیشتر بر دانش بوده است و به حوزههای دیگر کمتر توجه میشود؛ بنابراین اگر قرار است دانشآموختۀ شایستهای تربیت کنیم باید در طراحی محتوا، جامعیت محتوا یعنی توجه به هر سه بعد دانش، مهارت و توانایی به صورت یکپارچه مد نظر قرار گیرد که در کتابهای بررسیشده، انجام نشده بود. آموزش مبتنیبر شایستگی، یکی از اثربخشترین آموزشها و مبتنیبر نیاز افراد و متناسب با الزامها و شایستگیهای مورد نیاز در انجام کار است. پژوهشهای گوناگون نیز نشان دادهاند بیشترین اثربخشی مربوط به آموزشهایی است که بر شایستگی تأکید دارند. ازآنجاکه شایستگی شامل دانش، توانایی، مهارت، نگرش و انگیزه است، در آموزش مبتنیبر شایستگی نیز تأکید بر اجزای شایستگی لازم به نظر میرسد.
در ارتباط با مؤلفه شایستگیهای غیرفنی نتایج نشان داد بیشترین فراوانی متعلق به مؤلفۀ «مهارت کسبوکار» و کمترین فراوانی متعلق به مؤلفه «یادگیری مادامالعمر» بود که در کتابهای درسی بدان توجهی نشده است. امروزه علم به کمک فناوری نوین اطلاعات و ارتباطات، گستردهتر شده و دگرگونیهایی را در ابعاد زندگی انسان ایجاد کرده است. به همین دلیل یادگیری مادامالعمر به یکی از مهمترین توانمندیهایی تبدیل شده است که جوامع امروز را قادر به توسعه ظرفیتهای انسانی خود میکند. ازسویدیگر، امروزه به دلیل تغییرات روزافزون محیط بیرونی انسانها و تبدیل جهان ملموس به جهانی پیچیده و ناشناخته، سیستمهای آموزش کنونی نمیتوانند به نیازهای آموزشیِ جوامع درحالرشد پاسخ مناسب دهند؛ به همین دلیل با چالشهایی برای همگامشدن با این پیشرفتها مواجهاند که از طریق توانمندسازی افراد میتواند در این امر موفق شود. این مهم از طریق یادگیری مادامالعمر صورت میگیرد. همچنین نتایج نشان داد به مؤلفه مهارتهای تفکر جز آنچه در کتاب الزامات محیط کار اشاره شد، مورد دیگری مشاهده نشد. در سیستم آموزشیِ ایران اگرچه در ظاهر به پرورش تفکر اهمیت داده میشود و از اهداف آموزشی به شمار میرود اما در عمل وضعیت به گونۀ دیگری است. امروزه مدرسهها در ایران با انتقال فراوان مفاهیم تکراری بیمعنا، فرصت اندیشیدن را از شاگردان گرفتهاند. زمانی که فراگیران در سیستم آموزشی تفکرکردن را نیاموزند، در بزرگسالی در برخورد با موانع و مشکلات، روشهای حل مسئله را نمیدانند و ممکن است به راههای غیرصحیح رفته و گرفتار شوند.
همچنین نتایج حاکی از آن بود که به تفکر سیستمی که تفکری کلنگر است، توجهی نشده است. درحالیکه تفکر سیستمی در محیطهای شغلی همزمان به تجزیه، تحلیل و ترکیب مسئله توجه دارد و سبب بهبود فرایند تصمیمگیری، بهبود عملکرد فردی، افزایش خلاقیت و نوآوری، بهبود و توسعۀ عملکرد سازمان میشود. تفکر سیستمی محدودههای انتخاب فرد را برای حل مشکل افزایش داده و دید وسیعتری در محیط کار به هنرجویان میدهد؛ بنابراین فراگیریِ این مهارت برای شایستگی در محیط کار لازم و ضروری به نظر میرسد. در مورد مؤلفه مهارت اخلاق حرفهای، در هیچیک از کتابها به مؤلفههای درستکاری، کسب حلال و تعالی فردی توجهی نشده و تنها به مؤلفه مسئولیتپذیری پرداخته شده است. درحالیکه بسیاری از رفتارها و تصمیمهای افراد در محیط کار، تحت تأثیر ارزشهای اخلاقی آنهاست و تعهدات اخلاقی و وجدان کاریِ افراد بر کمیّت و کیفیت آنان در کار بهشدت اثرگذار است، ارتباطات را بهبود بخشیده و بهرهوری را افزایش میدهد؛ بنابراین بهتر است کمبود این مؤلفهها در محتوای کتابهای درسی مورد بررسی قرار گیرد. امروزه یکی از مهمترین بحرانهای زندگی اجتماعی انسان در دوران معاصر، اخلاق است.
در مورد مؤلفه مهارتهای کار تیمی تنها در دو کتاب الزامات محیط کار و کارگاه نوآوری و کارآفرینی، مطالبی بیان شده است؛ درحالیکه بسیاری از فعالیتها در این مقطع برای دانشآموزان به صورت پروژه و کار تیمی تعریف شده است. بهرغم اهمیتی که سیستم آموزشی برای کار تیمی و گروهی قائل است اما متأسفانه نه در قالب برنامه درسی آشکار و نه به صورت ضمنی و پنهان، به این مهم پرداخته نمیشود. پس از گذراندن این مقطع، فراگیران وارد دانشگاه میشوند و به دلیل ناآشنایی با فلسفه کار تیمی و مسائل مربوط به آن، در این مقطع نیز در کارهای مبتنیبر پروژه و گروه عملکرد مناسبی از خود نشان نمیدهند. در واقع این چرخۀ باطل همچنان میچرخد اما اگر در مقاطع پایینتر، این مهم مورد توجه قرار گیرد، شاهد موفقیتهای روزافزون افراد به واسطه کار تیمی خواهیم بود. علاوهبر این، در کتابهای مورد بررسی در مورد شیوۀ ارتباط افراد گروه، احترامگذاری به ارزشهای دیگران و مهارت رهبری در گروه نیز مطلبی بیان نشده است. این در صورتی است که مهارت رهبری، توانایی هماهنگیِ فعالیتهای اعضای گروه است تا اطمینان حاصل شود اقدامات گروه درک میشود، تغییر در اطلاعات به اشتراک گذاشته میشود و اعضای گروه منابع ضروری را دارند. میتوان گفت امروزه موفقیت هر سازمانی در گرو موفقیت در کار تیمی است؛ بنابراین توجه به این مؤلفه ضروری به نظر میرسد.
در ارتباط با مؤلفه مهارتهای ارتباط مؤثر، در کتاب الزامات محیط کار بهخوبی در مورد انواع ارتباطات انسانی در محیط کار (ارتباطات کلامی و غیرکلامی)، مهارت گوشدادن، چگونگی برقراری ارتباط مؤثر در محیط کار و مهارتهای مذاکره بحث شده است، اما در کتاب کاربرد فناوریهای نوین اشارهای به این مؤلفه نشده است. از ویژگی افراد شایسته، داشتن توانایی برقراری ارتباط مؤثر با دیگران است و مهارت ارتباط مؤثر، ویژگی ضروری برای موفقیت حرفهای است و مهارتی بینفردی ـ بینگروهی به شمار میرود. با پیشرفت فنّاوری، بهمرور ارتباطات رنگ باخت و قدرت مردم در برقراری ارتباط با یکدیگر کمتر شد. علت بسیاری از سوءتفاهمها و درگیریها را میتوان در ناتوانی در برقراری ارتباط مؤثر دانست. در راستای مهارتهای مدیریت کار و کیفیت، در کتابهای کارگاه نوآوری و کارآفرینی و کاربرد فناوریهای نوین مطلبی عنوان نشده است. کیفیت و مدیریت کار با یکدیگر پیوند خوردهاند. همانطور که مشاهده میشود، کیفیت را میتوان حلقه مفقوده سیستم آموزشی حتی در سازمانهای دیگر دانست. کیفیت جای خود را به کمیّت داده است. تعداد فارغالتحصیلان مدرسه، تعداد مدرکداران دانشگاهها، تعداد کالای تولیدشده و ازایندست موارد، همگی بیانگر بیتوجهی به این مهم است. نتیجۀ این کار در درازمدت جز ضرر و زیان نخواهد بود؛ ورود فراگیران بیکیفیت به آموزشعالی، ورود فارغالتحصیلان مدرکدار به بازار کار، تولید انبوه کالای بیکیفیت در سطح جامعه بدون توجه به عواقب آن مانندِ تولید پراید در بخش خودرو و بخشهای دیگری که ضرر آن به قیمت ضرر جانی خواهد بود.
در کتاب مدیریت تولید، در ارتباط با مدیریت کیفیت و مدیریت پروژه مطالبی آورده شده اما در ارتباط با خودمدیریتی تعریف مختصری شده است. در راستای چگونگی دستیابی به این مهارت، مثل ایجاد انگیزه در خود، افزایش تحمل در محیط کار، راهکارهای کنترل خشم، کاهش رفتار پرخاشگرایانه، افزایش احساسات مثبت نسبت به خود و دیگران و مهارت جرئتورزی، مطالبی بیان نشده است و بهتر است این مطالب در کتابها گنجانده شوند. در مورد مهارتهای مدیریت منابع بیشترین فراوانی در کتاب مدیریت تولید بوده است و در کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی، توجهی به این مؤلفه نشده است. در راستای مهارتهای سواد اطلاعاتی بیشترین توجه در کتاب کاربرد فناوریهای نوین و کمترین توجه در کتاب مدیریت تولید بوده است. اگر قرار است دانشآموختۀ شایسته وارد بازار کار شود، باید بتواند از مهارتهای سواد اطلاعاتی برای کسب اطلاعات و تصمیمگیری صحیح سازمانی، شناخت وضع موجود، تعیین علل مشکل، حل مسائل و کنترل فرایندها استفاده کند. داشتن مهارت سواد اطلاعاتی سبب پویایی، اثربخشی و افزایش بهرهوری در کار میشود. این در حالی است که جز کتاب کاربرد فناوریهای نوین، در سایر کتابها توجه اندکی به این مؤلفه شده بود. در راستای مهارتهای کسبوکار، بیشترین توجه در کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی و کمترین توجه به این مؤلفه در کتاب الزامات محیط کار بوده است.
یکی از مشکلات جوامع، مسئله بیکاری و شرط لازم برای ازبینبردن فقر و توسعه پایدار، اشتغال جوانان است. در صورت آگاهی و داشتنِ دانش در زمینۀ کسبوکار، پس از فراغت از تحصیل سالهای متمادی به دنبال شرکت در استخدامیهای دولتی نخواهند بود و با حداقل سرمایه میتوانند کسبوکاری را راهاندازی کنند، اما متأسفانه فراگیران ما نه در سیستم آموزشوپرورش بلکه در آموزشعالی نیز آموزشهای لازم را در این راستا نمیبینند و با ناامیدی و آیندهای نامعلوم دوران تحصیل خود را سپری میکنند. این در حالی است که یکی از اهداف آموزشهای فنیوحرفهای، پرورش روحیۀ خوداشتغالی و کارآفرینی برای ورود به بازار کار است. اما در کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی بیشتر به نوآوری توجه شده است. درست است که نوآوری و خلاقیت زمینه و پیشنیاز کارآفرینی محسوب میشود، اما برای داشتن شغل مناسب در آینده، داشتن اطلاعات کافی و جامع از کارآفرینی ضروری به نظر میرسد. درحالیکه در کتاب نوآوری و کارآفرینی، فصل آخر کتاب در حجم بسیار اندک در مورد کسبوکار نوآورانه توضیح داده شده است که برای احراز شغل مناسب در آینده برای هنرجویان مناسب به نظر نمیرسد. در ارتباط با مهارتهای اساسی، بیشترین توجه در کتاب الزامات محیط کار و کمترین توجه به این مؤلفه در کتاب کاربرد فناوریهای نوین شده است.
در کتابهای مورد بررسی در مورد استفاده از فناوری، مطالب خوبی بیان شده که با توجه به گسترش فناوری و استفاده از آن در همه ابعاد زندگی، بهویژه محیطهای کاری، مفید بوده است. در محتوای کتابهای مورد بررسی به مهارتهای یادگیری مادامالعمر به طور نظاممند و آشکار پرداخته نشده است و این در حالی است که در دنیای امروز که تغییر و تحولات سریع در تمام ابعاد زندگی انسان وجود دارد، افراد باید خود را با این دگرگونیها تطبیق دهند. به همین دلیل باید همواره در حال یادگیری مطالب جدید و بهروز باشند. یادگیری نباید مختص دوره، زمان و مکان خاصی باشد، بلکه باید بهگونهای باشد که سبب ایجاد انگیزه درونی در فرد برای کسب یادگیری در همۀ زمانها و مکانها شود. برای اینکه هنرجویی بتواند خود را با سرعت تغییرات دنیای کار تطبیق دهد، باید بتواند بهعنوان یادگیرندۀ مادامالعمر از مهارتهای آگاهی نسبت به خود، آگاهی نسبت به یادگیری، توانایی بازیابی اطلاعات، تلفیق منابع یادگیری، مدت زمان یادگیری و انتقال یادگیری برخوردار باشد؛ ازاینرو بهتر است در محتوای کتابها به این مهارتها توجه بیشتری شود.
بهطورکلی میتوان ارکان هر نظام آموزشی را شامل پنج عنصر کلیدی دانست: محتوای آموزشی، معلم، فراگیر، تجهیزات و ابزارها، و سرانجام برنامهریزی و مدیریت آموزشی. پُرواضح است هریک از این عناصر دارای روابط متقابل با یکدیگرند که ماهیت پویا و متحولی را به نظام آموزشی میبخشند. محتوای آموزشی یکی از عناصر مهم این فرآیند است و شاید مهمترین عنصر باشد، زیرا بدون وجود محتوای آموزشی و مطالبی برای آموزش و انتقال، آموزش بیمعنا و مفهوم خواهد بود. منظور از محتوای آموزشی، هرگونه پیام کتبی اعم از تصویری، نوشتاری یا ترکیبی از آنهاست که مستقیم یا غیرمستقیم بر افکار، ارزشها و مهارتهای مخاطب تأثیر میگذارد[24]؛ بنابراین بازنگری و تجدیدنظر و اصلاح محتوای کتابهای درسی، زمینههای رشد و تکامل برنامهریزی درسی و در پی آن رشد و بهبود و پیشرفت تحصیلی را به دنبال خواهد داشت. با آگاهی از نقش و اهمیت کتابهای درسی در پیشرفت امر آموزش و با توجه به تغییر نظامهای آموزشی، ضروری است به ارزیابی کتابهای درسی و تحلیل محتوای آنها پرداخته شود[25].
با توجه به نتایج بهدستآمده از این پژوهش پیشنهاد میشود در تألیف و تغییرات کتابهای درسی به تغییرات کشورهای پیشرفته در زمینۀ آموزش مبتنیبر شایستگی توجه شود و در تهیه و تدوین برنامههای درسی از نظر مشورتی هنرآموزان باصلاحیت استفاده شود. همچنین میتواند پژوهشی با عنوان پژوهش حاضر برای کتابهای درسی متوسطه صورت گیرد و محققانی که به پژوهش در زمینه شایستگیهای حرفهای علاقهمندند، هریک از مؤلفههای مطرحشده را بهعنوان پژوهشی مجزا و مستقل در نظر بگیرند و به بررسی آن بپردازند.